اگر دونالد ترامپ دوباره در سال ۲۰۲۴ به نحوی به عنوان رئیس جمهور انتخاب شود، برای کل سیاره به عنوان نشانهای از تبدیل شدن زمستان عربی به یک زمستان جهانی تلقی میشود.
به گزارش گروه بینالملل صبح ما، «دن پری»، سردبیر سابق بخش خاورمیانه و سردبیر سابق بخش اروپایی-آفریقایی آسوشیتدپرس در یادداشتی در نیوزویک نوشت:
من تنش قاهره را به یاد میآورم. حدود یک دهه پیش بود که با همکاران و دوستان اساساً شب زنده دارم منتظر بودیم تا ارتش مصر دولت اخوان المسلمین در مصر را سرنگون کند. بنابراین بلافاصله پس از بهار عربی، برای همه با تیزبینی آشکار شد که این اتفاق در راه است. اما نکته عجیب اینجاست: بسیاری از افراد تحصیل کرده، ثروتمندتر و پیشرفته در میان مردم محلی مشتاق آن بودند و اساساً این فرض اساسی که در غرب بسیار رایج است، اینکه مردم آزادی و دموکراسی را میخواهند، در آنجا صادق نبود. خیلیها چیز دیگری میخواستند.
دلیل این امر به همان اندازه ساده و ناامیدکننده بود. آنها به مصریان هموطن خود برای انتخاب عاقلانه در مورد رهبری و سیاست اعتماد نداشتند، به ویژه به این دلیل که بیش از یک چهارم مردم بیسواد هستند. بسیاری از کسانی که وضعیت بهتری داشتند معتقد بودند که همشهریانشان نادان و مستعد سوء استفاده هستند.
وقتی مردم سو استفاده اخوانالمسلمین را دیدند و چنین ثمرهای از حکومت اکثریت باشد، «نخبگان» را که به دنبال سایر نظامهای حکومتی هستند، خواهید یافت. در مورد مصر، در حدود یک سالی که دولت اخوان «محمد مرسی» در قدرت بود، این امر ملایم بود. من دقیقاً صحبتهای داغی که در مورد اینکه چگونه «بیکینیها و مشروبات الکلی» به زودی پس از اعلام برنده شدن مرسی در اولین انتخابات ریاست جمهوری پس از دوران حسنی مبارک، غیرقانونی میشوند را به یاد میآورم. او ۵۱ درصد از ۲۶ میلیون رای معتبر را دریافت کرد. اما عملاً چنین چیزی اتفاق نیفتاد و ما هرگز نمیدانیم که آیا این بخشی از طرح اخوان بود یا خیر زیرا مرسی توسط ارتش در ۳ ژوئیه ۲۰۱۳ برکنار شد.
روزنامهنگاران در مصر در آن زمان با فشارهای بیمعنی مواجه شدند تا بر اساس این واقعیت غیرقابل انکار اما بیربط که برکناری مرسی با اعتراضهای گسترده مردمی علیه او همزمان شد، به آنچه روی داده برچسب «کودتای نظامی» نزنند. در هر صورت، با وجود چندین انتخابات کاملاً مدیریت شده از آن زمان تاکنون، تنها افراد ساده لوح ادعا میکنند که مصر امروز یک حکومت دموکراسی است. نه تنها اخوان المسلمین، بلکه بسیاری دیگر از مخالفان رژیم در زندان- جایی که خود مرسی در آن مرده است – به سر میبرند و آزادی بیان برای افراد بسیار شجاع یا به شدت احمق است.
در عین حال، میدانم که بسیاری از نخبگان مصری به اندازه کافی خوشحال هستند که «ثبات» برقرار شده است و رئیسجمهور عبدالفتاح السیسی دشمن آشکار افراطگرایی و گروههای تروریستی مانند داعش است. من هم با آنها موافقم. اما دموکراسی، حداقل به شکلی که ما آن را در غرب تعریف میکنیم، آشکارا در مصر جا نیفتاده است.
بسیاری از مناطق دیگر حتی بدتر از این بودند: سوریه توسط یک جنگ داخلی وحشتناک تکه تکه شده است. با این حال نیروهایی که علیه بشار اسد، رئیس جمهور این کشور گردآوری شدهاند، موفق نشدهاند او را از جایگاه خود در دمشق سرنگون کنند. این مرد که روزی مورد نفرت مردم خود بود، آرام آرام به آغوش ملت باز میگردد.
معمر قذافی دیکتاتور لیبی پس از یک قیام کوتاه که در آن شورشیان توسط غرب کمک میشدند، به طور فجیعی کشته شد. اما به جای ثبات، پایان دیکتاتوری تقریباً یک دهه جنگ بیشتر را به همراه داشت که در آن هزاران نفر کشته شدند. همچنین لیبی به مجرابی برای قاچاق مهاجران آفریقایی به اروپا تبدیل شده است.
در یمن، صدها هزار نفر در جنگی با حضور حوثیان و نیروهای تحت حمایت سعودی کشته شدهاند. با وجود تلاشهای آتشبس در سال ۲۰۲۲، درگیریها همچنان ادامه دارد و این کشور دارای بدترین بحران انسانی روی کره زمین است.
لبنان به دلیل هجوم عظیم پناهجویان از سوریه تقریباً غیرقابل کنترل شده است و اقتصاد آن نیز به شدت در حال سقوط آزاد است.
پادشاهیها در سرتاسر منطقه، از اردن گرفته تا عربستان سعودی تا حاشیه خلیجفارس طوفان را پشت سر گذاشتهاند و تئوری لاک را در مورد رضایت حکومتشوندگان قبول نکردهاند. آنها اساساً همان چیزی هستند که بودند.
نزدیکترین مورد به دموکراسی در منطقه (خارج از اسرائیل که خود مشکل دارد) عراق است. و در واقع آنقدرها هم نزدیک نیست. ۲۰ سال پیش، ایالات متحده برای برکناری صدام حسین اشتباه کرد از آن زمان تا کنون، این کشور توسط شبهنظامیان و تروریستها از هر نوع محاصره شده است که منجر به کشته شدن صدها هزار نفر دیگر شده است. در حال حاضر، انتخابات اساساً سرشماری گروههای قومی و مذهبی مختلف آن است و کشور بهطور گستردهای تحت سیطره حکومت ایران قرار دارد. گویی این کافی نیست، بیثباتی خفیفتری باقی میماند. به طور قابل توجهی کمتر از یک سال پیش، پارلمان- به ویژه به دلیل فساد شدید- مورد هجوم قرار گرفت.
نقطه روشن برای مدتی دیگر احتمالاً تونس است. اگرچه در سال ۲۰۲۱ رئیس جمهور اختیارات گستردهای را به دست گرفت، اما خانه آزادی آن را آزاد ارزیابی میکند، که چیز کمی نیست. شاید به این دلیل باشد که قیس سعید یک همه پرسی عطف به ماسبق و با مشارکت کم برگزار کرد. این یک غم کوچک است، با توجه به اینکه در تونس بود که خودسوزی محمد بوعزیزی، یک فروشنده ناامید میوه و سبزی در دسامبر ۲۰۱۰ که به نظر میرسید به نمایندگی از همه اعراب تحقیر شده توسط دولتهای وحشتناک آنها خود را قربانی میکرد، جرقههای بهار عربی آغاز شد.
آیا این چشم انداز غمانگیز مجموع جاه طلبی بهار عربی است؟ آیا ممکن است این تنها ثمره فداکاری بوعزیزی باشد؟ آیا ظهور آنچه که به وضوح زمستان عربی است، موردی است که بر نیروهای شر غالب است؟ یا ماهیت انسانی آشکار شده است؟ آیا ممکن است برای غربیها احمقانه باشد که تصور کنند همه مردم در آرزوی نفس کشیدن آزاد هستند؟ آیا آنها مشتاق آن نیستند؟ آیا آنها لیاقت آن را ندارند؟ به عبارت ساده، پاسخ آنقدرها هم ساده نیست.
به دور دنیا سفر کنید و با مردم صحبت کنید. خواهید دید که در همه جا بیشتر مردم تمایل دارند دموکراسی را به پایه مبتذلتر آن یعنی حکومت اکثریت تقلیل دهند.
اینایده که دموکراسی واقعی لیبرال دموکراسی است، یکایده ناراحتکننده است. برای برخی افراد روشن نیست که دموکراسی ارزش زندگی کردن را با ضمانت، حقوق بشر، آزادیهای بیشمار و حمایت از اقلیتها که همگی با تفکیک قوا، کنترلها و تعادلها محافظت میشوند را دارد یا نه. همه اینها نیاز به مبارزه دارد.
اسرائیل گواه این موضوع است که نبرد کوتاه نیست و به راحتی پیروزی حاصل نمیشود، بلکه پایدار است. مبارزه بزرگی برای حفظ دموکراسی کشور از چنگال ائتلاف راست-مذهبی به رهبری بنیامین نتانیاهو در جریان است.
مبارزات مشابهی در مجارستان و لهستان شکست خورده است. پس از فروپاشی کمونیسم در سه دهه پیش، امیدهای زیادی به آنها بسته شد، اما نیروهای غیرلیبرالیسم هر دو ملت را ربودند. اما مبارزه در تاریخ ۱۴ مه در ترکیه، زمانی که رجب طیب اردوغان، پس از دو دهه برای انتخاب مجدد کاندیدا شده است، آغاز میشود. بهتر است دنیا در آنجا هوشیار باشد.
مبارزه همچنین در مورد ۱. ۴ میلیارد جمعیت چینی وجود دارد. زمانی که کسی به چینیها اشاره میکند که به نوعی از دیکتاتوری کمونیستی خود راضی هستند. به هر حال، بحث واهی در جریان است، فرهنگ آنها یک فرهنگ سلسله مراتبی است که در آن تودهها مشتاق یک شخصیت پدری هستند.
اما رویداد اصلی، تقریباً در ایالات متحده است. اگر دونالد ترامپ دوباره در سال ۲۰۲۴ به نحوی به عنوان رئیس جمهور انتخاب شود، برای کل سیاره به عنوان نشانهای از تبدیل شدن زمستان عربی به یک زمستان جهانی تلقی میشود.
ترجمه: گلناز سادات غفاری