هادی سروش

امام علی(ع) درپی ساختن جامعه ای است که دارای اساس فکری باشد و با تفکر و تعقل، ازجهالت دورباشدتا گرفتار شعارهای دروغین و خرافه های بزک کرده و توده های پوپولیستی نشود. جامعه ای مبرا از جهالت است که شهروندانش از حاکمیت های جناحی و هزارفامیل وحاکمان سلیقه ای محفوظ است.

 

هادی سروش نوشت: حساسیت جدی حضرت امیرالمومنین(ع) عدالت باهمه گستره اش است. او آرام ندارد که نکند در حیطه حکومتش فردی از گوشه ای حقوق وسیع اش محروم باشد! او قبل از این در فکر توسعه حاکمیتش باشدو یا در فکر پر کردن مساجد یا ابلاغ به جمعه و جماعت باشد که چه بگویند و چه نگویند،کمر همت بسته تاحکومتش را رصدکندکه به کسی “ظلم” نشود.

دغدغه های سیاسی

♦️بازکردن زخم های سیاسی !

امام علی(ع) از امور تلخ سیاسی گذشته عبور کرده و اجازه باز شدن زخم های کهنه سیاسی را نمی دهد.
نه اینکه ظلم را فراموش کرده باشد بلکه می داند آنچه نابود می شود؛ امنیت دین ومردم است :”فلم اری فیه الا القتال او الکفر بی جاء محمد(ص).” (نهج/خ ۴۳ . ر.ک نامه۶۲)
و وقتی یکی از یارانش درباره سقیفه پرسش کرد، فرمود: “امروز و این شرائط چه جای این سؤال؟!”(نهج/ خ ۱۶۲)

♦️بحران آفرینی به بهانه حمایت از ولایت!

امیرالمومنین (ع)نه تنها در زمان حضورش اجازه بحران آفرینی به بهانه حمایت از خود را نمی دهد بلکه برای بعد از شهادتش هم پیش بینی لازم را کرده و امکان میدان داری به عناصری که می توانستند به بهانه کشته شدن امام علی (ع) ایجاد بحران کنند را نداد و فرمود: “مبادا راه بیفتید و به انگیزه خونخواهی من ، باعث ریختن خون مردم شوید = یا بنی عبدالمطلب لاالفینکم تخوضون دماء المسلمین خوضا تقولون و قتل امیر المؤمنین” (نهج/ نامه ۴۷)

دغدغه اخلاقی

♦️اخلاقِ متکبرانه در حکومت !

امام علی (ع) با هر گونه ظهور اخلاق متکبرانه که منتهی به روش های جائرانه می شود، مقابله نمود. هم خود اجازه نمی دهد که شهروندانش ذلیلِ او باشند و هم به مالک نوشت: “مبادا خُلق وخوی دیکتاتوریت پیداکنی = لاتقولن انی مومر آمرفاطاع….” (نهج/نامه۵۳)

♦️رواج بی ادبی در حکومت !

بی ادبی از نقطه بسیار تلخ حکومت هاست، و این تاحدودی طبیعی است چون از طرفی قدرت است و از سوی دیگر وجود دشمن!
اما امام علی(ع) اجازه شکستن حریم ها را نمی دهد. در جنگ صفین یکی از فرماندهان یا سربازان به سپاه مقابل فحاشی کرد! امام (ع)همه را جمع کرد و در سخنرانی خود بدون مجامله اعلام داشت: “فحاشی و بی ادبی در حکومت علی نیست =انی اکره لکم ان تکونوا سبابین”(نهج/خ ۲۰۶)

دغدغه اداری و اقتصادی

♦️ظلم در ادارات حکومتی!

“سوده همدانی”زن شجاعی است که خدمت حضرت (ع) رسید و گفت در یکی از ادارات حکومت شما بر من ظلم شده!
علی (ع) گریان شد و از خدا طلب مغفرت نمود و شخصا به کار آن زن رسیدگی کرد به طوری که سالها بعد این زن خاطره آن روز را برای معاویه نقل کرد و با گریه شعری خواندکه معروف شد:”صلی الاله علی جسم تضمنه قبرفاصبح فیه العدل مدفونا” (عقدالفرید۱۱۲/۲)

♦️رانت خواری خواص!

از مهمترین عوامل نابود کننده حکومت ها “رانت و رانت خواری” است! یعنی اصحاب قدرت و وابستگان قومی و جناحی آنان با دستی که در قدرت و ثروت دارند ، دست به دزدی هایی می زنند به شکل قانونی در می آورند!
امام (ع) به شریح قاضی نوشت: “چرا خانه هشتاد دیناری تهیه کردی؟!” (نامه/۳)
و به کارگزارش نوشت: “تو در اموال مسلمین خیانت کردی و تو را عزل نمودم!” (نامه/۲۰و۴۰)
و به کارگزار دیگرش بنام منذر نوشت:
“خیانت کردی و سریعاً از قدرت کنار رو” (نامه/۷۱)

و البته همین حساسیت امام(ع) در مورد خاندان خودش به شدت افزایش دارد؛ دختر حضرت امیر(ع) از مسئول امور مالی حکومت برای سه روز به مناسبت عید قربان گردنبندی را به امانت گرفت و امام آن را دید و دخترش را توبیخ کرد و وقتی از امانت بودن و ضامن بودن شخصِ خزانه دار مطلع شد، فرمود: “اگر چنین نبود دست دخترم را قطع می کردم= اول هاشمیه قطعت یدها” (وسائل۲۹۲/۲۸)

دغدغه های فکری

♦️ممنوعیتِ اظهارِ نظر در رابطه با راس حاکمیت!

وقتی امام علی (ع) در طلیعه جنگ جمل، نامه ای به کوفیان ارسال فرمود و آنان را دعوت به تفکر و تعقل در تصمیمات امام المسلمین کرد و از ابراز عقیده شان استقبال نمود:”بیائید وببینید من دراین شرائط تشخیص ام چگونه است؟ آیا منطبق بر خیر وخوبی است؟ اگر در تصمیمات من خیر دیدید کمک کنید و اگر نقطه ضعفی بود تذکر دهید = انی اذکر ا… من بلغه کتابی هذا لمّا نفر الیَّ فان کنت محسناً اعانتی و ان کنتُ مسئیاً استعتبنی”(نهج البلاغه نامه/۵۷)

♦️تبعیت کور!

ترویج اطاعت بی چون و چرا در حکومت از دیگر دغدغه های امام(ع) است.
او چون جامعه عقلانی را دوست دارد تبعیت از حاکمیت را بر مدار اصول روشنِ شرعی و عقلی مطرح می فرماید:
“فان للطاعه اعلاما واضحه و سبلاً نیّره و محجه نهجه”(نهج/ نامه۳۰)

امام علی(ع) در پی ساختن جامعه ای است که دارای اساس فکری باشد و با تفکر و تعقل، از جهالت دور باشد تا گرفتار شعارهای دروغین و خرافه های بزک کرده و توده های پوپولیستی نشود. جامعه ای مبرا از جهالت است که شهروندانش از حاکمیت های جناحی و هزار فامیل و حاکمان سلیقه ای محفوظ است.