سعید معدنی

به طور کلی جهان سوم مردمانی دارد که همیشه حسرت یک زندگی خوب را داشته‌اند. اما همچنان در فقر و فساد و عقب ماندگی دست و پا می‌زنند که یکی از دلایل آن، وجود حاکمان مادام‌العمر است.

 

سعید معدنی نوشت: در چند روز اخیر دو اتفاق روی داد که توجهات زیادی را به خود جلب کرد. یکی عدم توانایی  رئیس‌جمهور پیر ۷۳ ساله‌ی مادام‌العمر سودان جنوبی در کنترل ادرار خود در هنگام رژه نیروهای مسلح، و دیگری اعلام کناره‌گیری نخست‌وزیر جوان و موفق ۴۳ ساله‌ی نیوزیلند و عدم کاندیداتوری در انتخابات آینده.

جمهوری سودان جنوبی از سال ۲۰۱۰ (۱۳۹۰) از کشور سودان جدا شده و جناب سالوا کی‌یر مایادیت رئیس‌جمهور این کشور فقیر و تازه استقلال یافته است. وی هنگامی که از ارتش سان می‌دید به خاطر طولانی شدن مراسم رژه، نتوانست ادرار خود را نگهدارد و لذا شلوارش را خیس کرد و موجب تمسخر کوچک و بزرگ شد.  ولی همچنان مصمم است تا آخرین نفس در قدرت بماند و اجازه ندهد نسل جدید با فکرهای جوان و مبتکر به روی کار بیایند تا شاید با ابتکارات‌شان گره‌ای از کار بگشایند و این کشور آفریقایی و فقیر تکانی بخورد.

اما طرف دیگر ماجرا نخست‌وزیر نیوزیلند است که ۶ سال پیش در ۳۷ سالگی به عنوان جوان‌ترین رهبر جهان انتخاب شد. این بانوی محترم اکنون می‌خواهد از شرکت در انتخابات بعدی کناره گیری کند و جایش را به رهبر جدید با ایده‌ها و مدیریت جدید بدهد.

من می‌فهمم که‌ مشکلات کشور بحران‌زده‌ی سودان جنوبی با دنیای نیوزیلند مرفه فرق می‌کند. اما رهبران پیر می‌توانند با کناره گیری به موقع از قدرت، تجربیات خود را در اختیار جوانان بگذارند و با حمایت از آن‌ها کمکی به بهبودی کشورشان بکنند.

اما متاسفانه قدرت شیرین است و نمی‌خواهند از دست بدهند و حاضرند تا آمدن حضرت ملک‌الموت در حاکمیت بمانند. با نگاهی به چند دهه اخیر جهان سوم، رهبران اکثریت این کشورها تا آخرین لحظه عمر در قدرت ماندند تا یا به مرگ طبیعی مردند و یا با انقلاب و شورش‌های داخلی و یا حمله‌ قدرت‌های خارجی کنار رفتند.  قذافی، مبارک، صدام، موگابه و….از این جمله‌اند.

البته کشورهای دمکراتیک هم رهبران پیر دارند. مثل ملکه سابق انگلستان و یا پادشاه کنونی‌اش که عملا مقامی تشریفاتی است و قدرت اصلی در دست نخست‌وزیر و مجلس است.
یا دیگر نمونه بارز  جوبایدن رئیس جمهور آمریکاست که هر روز سوتی می‌دهد و با سایه‌اش دست میدهد و گفتگو می کند. اما همگان می‌دانند او موقتی و برای چهار سال و یا فوقش برای هشت سال است.

نه  مثل جناب بشاراسد که حاضر شد کشور سوریه از هم بپاشد و ویران شود و میلیونها انسان کشته و آواره شوند، اما همچون پدرش تا آخر عمر در قدرت بماند. پدر و پسری که ۶۰ سال است هر چهار سال با برگزاری یک انتخابات صوری تحقیرآمیز براین کشور حکمرانی می‌کنند.

یک مثال دیگر بزنم و بحث را ببندم. اینکه همگان‌ می‌دانیم بعد از به روی کار بن‌سلمان جوان – ولیعهد کشور عربستان – این کشور تکانی خورده و راه‌های توسعه را بویژه در بخش اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی در پیش گرفته است. اما هنوز پادشاه پیر همچنان در قدرت است تا بمیرد و سپس بن‌سلمان پیر! بر تخت نشیند. تازه با همه‌ی این اوصاف عربستان هم آینده‌ی مبهمی دارد، زیرا در این کشور آزادی سیاسی وجود ندارد که شاید روزی این دمل چرکین باز شود و برای این کشور بحران ایجاد کند. مگر اینکه اصلاحات سیاسی هم همراه با سایر اصلاحات بوجود بیاید که بعید می‌دانم.

به طور کلی جهان سوم مردمانی دارد که همیشه حسرت یک زندگی خوب را داشته‌اند. اما همچنان در فقر و فساد و عقب ماندگی دست و پا می‌زنند که یکی از دلایل آن، وجود حاکمان مادام‌العمر است.

آنها حاضرند یک کشور را با خود پایین بکشند و نابود کنند اما از قدرت کنار نروند.
مثل این جناب رئیس‌جمهور سودان جنوبی که نمی تواند ادرار خودش را کنترل کند، اما حاضر نیست کنار برود. یک کاربر سودانی توئیت زده بود” کسی که نمی‌تواند ادرار خود را کنترل کند چگونه‌ می‌تواند یک کشور را اداره کند”!