آیت الله محمدجواد علوی بروجردی

آقای بروجردی فرمودند: من امروز کاری را مشغول هستم که سید مرتضی علم الهدی می‌خواست انجام دهد، و آن رسمیتِ مذهبِ شیعه بین مذاهب هست! هزار سال گذشته و شیعه هنوز نتوانسته این کار را انجام دهد.

 

آیت الله محمدجواد علوی بروجردی نوشت: این قصه‌ای است که خود من از آقای علامه امینی نقل می‌کنم. آقای کوپایی مرحوم آقای امینی را در اصفهان برای یک دهه منبر، دعوت کرده بود. ایشان موضوع بحث را اثباتِ کفرِ شیخین قرار می‌دهند. دو شب منبر می‌روند و بعد از شب دوم، آقای کوپایی به ایشان می‌گوید از طرف آقای بروجردی چند نفر آمده‌اند و با شما کار دارند. آقای بروجردی تقاضا کرده است که موضوع بحث را عوض کنید.

آقای امینی نپذیرفتند و شب سوم هم ادامه دادند. فرداش آقای کوپایی آمد و گفت: جلسه تعطیل شده است! چون آقای بروجردی دستور داده‌اند که جلسه تعطیل باشد.
آقای امینی می‌گفتند: من خیلی عصبانی و ناراحت به قم آمدم و خانه آقای بروجردی رفتم و به ایشان گفتم: آقا! علی علیه السلام پدر شما است، من از او دفاع می‌کنم و شما مجلسش را تعطیل می‌کنید!
آقای بروجردی فرمودند: من امروز کاری را مشغول هستم که سید مرتضی علم الهدی می‌خواست انجام دهد، و آن رسمیتِ مذهبِ شیعه بین مذاهب هست! هزار سال گذشته و شیعه هنوز نتوانسته این کار را انجام دهد. من با شیوخ الازهر مراوده دارم، اگر این منبر شما را امروز بیایند ضبط بکنند و بروند آن جا بگذارند، تمام فعالیت‌های ما بر باد می‌رود. آقای امینی! من کاری را مشغول هستم که به خاطر آن حاضرم صد تا آقای امینی را فدا کنم!
آقای امینی می‌گفتند: من آن وقت قانع نشدم و ناراحت از پیش ایشان خارج شدم و پولی را هم که برای من فرستادند، قبول نکردم. آقای بروجردی فوت شدند و من چند سفر به مصر رفتم. آن جا فهمیدم که این فتوایِ شیخ محمود شلتوت چه اثری داشته و متوجه شدم که آقای بروجردی چه افقی را می‌دیدند.

سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: گروه حوزه علمیه در واتساپ، سید حسین کشفی