حسین احمدی

اینک ملت ایران به نقطه ای تاریخی پا نهاده است که مقارن با ۳۴ امین سالگرد ارتحال بنیانگذار نظام مستقر کنونی، براساس مشاهداتشان درست در مسیر تاریخی طی شده می گویند، برمبنای همان سابقه پیش بینی خود امام، امروزه مع الأسف سیلی خوردن اسلام به دست روحانیان و حاکمیت پشت کرده به آرمان های مردم و انقلاب ۵۷ تحقق یافته است.

 

حسین احمدی نوشت:

بمناسبت ۱۴ خرداد، ۳۴ امین سالروز ارتحال

تصور شود اگر کسی بعنوان جستجو کننده، بدون هرگونه پیش داوری، همینطور دم دستی بخواهد راجع به آیت اله سید روح اله خمینی اطلاعات و معلوماتی کسب کند و از طریق «ویکی پدیا- دانشنامه آزاد» در صدر مرورگر گوگل، مراجعه و مطالعه مختصری بنماید، چه حاصل اش خواهد شد؟! و با چه واژگان و به اصطلاح با چه کلید واژگانی روبرو خواهد شد؟! می توانید امتحان کنید. از جمله نادر متن بلند بالا، با لینک های مختلف و متعدد با بار مثبت و منفی که هر یک، مخاطب را به رویدادها و رویکردهای گوناگون و بعضاً متضادی متصل می کند! من در اینجا برخی از این لینک ها یا همان کلیدواژه ها و شرح آن را بدون داوری دربارۀ آنها، صرفاً جهت اطلاع می آورم: «… از مراجع تقلید شیعه دوازده امامی اهل ایران، رهبر انقلاب ۵۷، رهبر جمهوری اسلامی ایران،

سرنگونی حکومت محمدرضا پهلوی، پایان شاهنشاهی ایران، حوزه علمیه، فقه، فلسفه اسلامی و عرفان، ساواک، انقلاب سفید، حق رأی به زنان، اسرائیل، (او به مبارزه با سیاست‌های محمدرضا پهلوی، به‌خصوص انقلاب سفید و اعطای حق رأی به زنان از سوی شاه (!)، پرداخت و به‌دلیل متهم کردن شاه به تبعیت از سیاست اسرائیل و ایالات متحده در عاشورای ۱۳۴۲ خورشیدی در سن ۶۱ سالگی، ۱۰ ماه زندانی شد) کاپیتولاسیون، (سپس در ۱۳۴۳ به‌دلیل سخنرانی علیه اعطای کاپیتولاسیون به مستشاران نظامی آمریکایی، تبعید شد.) اسلامگرایان، ولایت فقیه، (وی در ۱۴ سال تبعید، پیگیر اوضاع سیاسی ایران بود، با ارسال پیام و اعلامیه، اسلام‌گرایان و مخالفان را رهبری می‌کرد و به تدوین نظریه ولایت فقیه که اصول آن تا پیش از انقلاب برای مردم ناشناخته ماند … پرداخت) خمینی ۷۶ ساله به ایران بازگشت، کمیتۀ امداد، جهاد سازندگی، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، نهضت سوادآموزی، سازمان بسیج مستضعفین، شورای عالی انقلاب فرهنگی، جنگ ۸ ساله ایران و عراق، اعدام شدند (در دوران رهبری او، جنگ هشت‌ساله‌ای میان ایران و عراق آغاز شد. به‌منظور تحکیم نظام، چندهزار نفر از زندانیان عقیدتی–سیاسی به‌دستور او اعدام شدند.) نیکی کدی (به عقیدۀ نیکی کدی، با انقلاب ایران انتظار همگانی برای آزادی و برابری اجتماعی نسبت به زمان شاه برآورده نشد)، رکوردهای گینس (مراسم خاکسپاری خمینی با حضور بیش از ۱۰ میلیون نفر در کتاب رکوردهای گینس به‌عنوان شلوغ‌ترین تشییع جنازه تاریخ ثبت شد)، مجله تایم (در سال ۱۹۷۹ وی را به‌عنوان مرد سال انتخاب کرد. خمینی «چهره نمادین اسلام شیعه در فرهنگ عامه غرب» توصیف شده‌است. او تلاش کرد روابط خوبی بین سنی‌ها و شیعیان برقرار کند.) یرواند آبراهامیان (برخلاف آن که عده‌ای که خمینی را یک روحانی سنتی می‌دانند، او را از لحاظ نظریه سیاسی و استراتژی عوام‌گرایی مذهبی خود، نوآور مهمی در ایران تلقی می‌کند.) نقض حقوق بشر ایرانیان، سلمان رشدی، (خمینی به‌دلیل اعمالی چون نقض حقوق بشر ایرانیان، از جمله کشتار مخالفان و اعدام هزاران زندانی سیاسی و مسائلی مثل فتوای قتل سلمان رشدی مورد انتقاد است.) نیویورک تایمز، (به‌گفته نیویورک تایمز، او دموکراسی را برابر با «فاحشه‌گری» می‌دانست(!) توهین به خمینی، (مجازات ایرانیان به‌دلیل اتهاماتی چون «توهین به خمینی» امری معمول در جمهوری اسلامی است.) کیش شخصیتی، (پس از پیروزی انقلاب، حکومت جمهوری اسلامی کیش شخصیتی حول محور خمینی شکل داد.) قیام ۱۴۰۱ ایران، (مردم در جریان قیام ۱۴۰۱ ایران خانه و موزه خمینی را در خمین به آتش کشیدند.) نوفل لوشاتو، (در بهمن ۱۴۰۱ شهرداری نوفل لوشاتو دستوری صادر کرد که بر اساس آن نصب هرگونه تصویر و پوستر برای یادبود اقامت خمینی در این شهر ممنوع است.)…»

برخلاف نسل های دهه قبل و بعد ۵۰ و تا حدودی دهه شصتی ها به دلیل تقارن رشد فکری و شرایط انقلابی، که صاحب نوعی رابطه اندیشه ای، معنوی و عاطفی با آیت الله سید روح اله خمینی و همراه با او در قبل و بعد انقلاب ۵۷ بودند؛ اما اگر خودمان را جای نسل های بعدی بگذاریم، ناخودآگاه دیدگاهمان نسبت به امام خمینی چگونه می شد؟ بویژه وقتی نسل حاضر «با این همانی های» واقعی یا کاذبی مواجه است! یا با تناقض گویی های درونی هر یک از دو جبهه مخالفان وی و حاکمان امروزین به ظاهر موافق وی روبرو است. از طرفی مشاهدات نسل های بعدی در مواجهه با برون دادهای نظریه ولایت فقیه و نتیجه نهضت او استنتاج های با منطق خود را دارا است، هرچند مدعیان بگویند نشریات و نظریات وی مصادره و در عمل وارونه شده است.

خواهی- نخواهی، اما به اذعان دوست و دشمن، سید روح اله خمینی مرد بزرگی بود که از نظر دانش و علم در حوزه تخصصی هم سلکان خویش زبانزد و کم نظیر و از نظر هوش سیاسی و ادراک اجتماعی سرشار و بی نظیر بود. انقلابی که او هدایت و رهبری اش را به دست گرفت نیز نمیتوان نتیجه آنرا دینی و اسلامی تلقی ننمود!

خیل استقبال جوانان و زنان و همه اقشار جامعه در زمان بازگشت او به ایران پس از تبعید تا بدرقه بی نظیرش در مراسم تشییع و خاکسپاری او را نمیتوان براساس عدم انطباق با فطرت و روحیه عدالت طلبی و آزادیخواهی دانشگاهیان و دانشجویان، زنان و جوانان نسل معاصر او تحلیل نمود. پذیرش اختیاری حجاب توسط تقریباً تمامی زنان در اوان انقلاب تا دهه پایانی حیات وی قابل تأمل است. ترجمه نام خمینی در ایران با کلمه و مفهوم آزادی و استقلال در میان نسلی که برای او ایثار و جانسپاری ها کرده و ۸ سال دفاع مقدس از میهن، را با حفظ تمامیت ارضی بی کم و کاست در تاریخ به ثبت رسانده است، چگونه می شود به فراموشی تاریخی سپرده شود؟ آیا شایسته است با توهین به آن نسل، دلدادگی و سرسپردگی ایشان را  به حساب نافهمی و جهل و عنوان پشیمانی آنان واریز کرد؟! مگر می شود امام را مهاجم به دانشگاه ها معرفی کرد و اینهمه دانشگاهیان و فرهیختگان و تحصیل کردگان داخلی و خارجی را بتوان برشمرد که نسبت به او ارادت می ورزیده و می ورزند؟! یا چگونه می شود آراء سرریز شده به صندوق های رأی را در دوران او به کرّات ملاحظه نمود و نظر او را در مورد دموکراسی با ادبیات شنیع به سخره گرفت؟! به همان اعتبار که تحولخواهی و خواهان تغییر بودن نسل فعلی را نمیتوان و نمی بایست نادیده انگاشت و سرکوب کرد، به همان میزان هم نمیتوان و نمی بایست نسل دوران امام خمینی را به نادانی و گمراهی توصیف و تحقیر نمود.

به اعتبار ادعاهای صادقانه خودش، خمینی نیز یک انسان بی نقص و معصوم نبود، هیچگاه ادعای منصوب بودن از آسمان را هم نداشت، طبعاً دارای خطا حتی از نوع فاحش هم بوده و قطعاً پیش از این می باسیت نسخه او برای نسل های پس از او با امکان قابلیت ویرایش و حذف همراه می شد و در آینده نیز محتوم به ویراست خواهد شد! …

 نسل دوران امام خمینی نیز به سهم خویش در پیشبرد دموکراسی تلاش خود را نموده و با ظرفیت تاریخی مقتضی به خود جانفشانی ها و جهادها کرده و توفیق و عدم توفیق هایی نیز داشته است. لیکن به باور نگارنده این سطور، اتفاقاً امروز چالش و ابربحران های جدی ایران به پشت کردن حاکمیت مرهونِ امام خمینی، به مفاهیم و تعاریف او بر سر حقوق اساسی ملت باز می گردد و مدعیات امام خمینی درمورد آزادی های بدیهی اجتماعی بویژه آزادی انتخاب و تسلط بر سرنوشت ملت به اختیار و اراده خویش با برساخته های امروزی به نام او توسط نسلهای بعدی بازخوانی می گردد.

به عاریت از فرازی از نامه مجمع ایثارگران خطاب به مقام رهبری، امروز ملت در قضاوت خود، روحانیت را گندم نمای جو فروش یافته است! چگونه می شود گام به گام نهضت خمینی، سرنگونی نظام مستقر حکومت پهلوی و پیدایش و تداوم نظام جدید جمهوری اسلامیِ زمان وی، همگی وابسته به رفراندوم و انتخابات های یکی پس از دیگری باشد، ولی با قرائت های پس از حیات او، رفته رفته تا بدین جا تنزل و سقوط رخ دهد که همان ملت و نسل های بعدی را فاقد شایستگی اخذ تاییدات آنان در ضروریات انتخاب سبک زندگی و حکمرانی از طریق رفراندوم و انتخابات های آزاد بداند؟!

اینک ملت ایران به نقطه ای تاریخی پا نهاده است که مقارن با ۳۴ امین سالگرد ارتحال بنیانگذار نظام مستقر کنونی، براساس مشاهداتشان درست در مسیر تاریخی طی شده می گویند، برمبنای همان سابقه پیش بینی خود امام، امروزه مع الأسف سیلی خوردن اسلام به دست روحانیان و حاکمیت پشت کرده به آرمان های مردم و انقلاب ۵۷ تحقق یافته است. در این عصر تاریخی، ملت و بویژه نسل حاضر، نتیجه حاکمیت جمهوری اسلامی را با دیگر حاکمیتها از جمله حاکمیت در منطقه خاورمیانه حتی دُوَل عرب و نیز با نظام پهلوی قیاس می کنند! تأسیس نهادهای خصوصی یا حکومتی که در دوران پیش از انقلاب بدست کارشناسان، متخصصان و اشخاص آکادمیک، خارج رفته و آدم حسابی پدیدار گشته اند و اتفاقاً برخی شان با قوام یافتن پس از انقلاب منشاء اثرات در پیشرفت و توسعه کشور شده و بوده اند، و برعکس برخی نیز با پیدایش انقلاب متأسفانه به اشتباه رو به اضمحلال و نابود کشیده شدند! درحالیکه می توانستند به نحو اثربخشی باقی بمانند؛ امروزه اما ملاحظه می گردد با برکناری هرچه آدم حسابی است و با “از کارکرد انداختن” تقریبا تمامی نهادهای مثمر ثمر در تعادل، توسعه و آبادانی کشور و بلااثر کردن کلان نهادهای مجلس و دولت حتی با حداقلی ترین استانداردهای پیشین نظام حاکم، لذا بدلیل بی کفایت کردن اشخاص از وضعیت انتخابی به وضعیت انتصابی، با برچیدن انتخابات های آزاد و استاندارد؛ در حقیقت حاکمیتِ امروز، نمایش مضحکی از جمهوری اسلامی مورد نظر امام خمینی را به ارمغان آورده است.

مخلص کلام در اندیشه نگارنده، نهضت خمینی در سرنگونی پهلوی، بدواً بر سر چالش آزادی با شاه مخلوع بود و خوانش امروز او نیز بر سر همین چالش اندازه گیری می گردد. اگر تاریخ را به انصاف بنگریم و مطالعه نمائیم، انتقادات به امام خمینی را با بی رحمی پی نمی گیریم، عمل فعلی مصادره کنندگان جمهوریت و پشت کنندگان به اندیشه راستین امام را بحساب وی واریز نمی نمائیم و او را فردی ضد آزادی و ملی معرفی نمی کنیم؛ که کأنه وی از اوان آنگونه خواسته با شیره مالیدن بر سر ملت شبیه آنچه هم اکنون می بینیم، ایرانیت و ملیت را به پای اسلامیت ذبح نماید! وانگهی آیا آنان که اینک سوار بر خر مراد خویش اند، به واقع عِرض اسلام می برند و آبرو و زحمت ملت می دارند؟ به قول حضرت حافظ:

ای مگس حضرت سیمرغ نه جولانگه توست

عرض خود می‌بری و زحمت ما می‌داری

اللهم نسألک حسن الخاتمه

والسلام علی من اتبع الهدی