بیم آن می رود که با دولتی کردن این آیین، آنرا نیز به لعب و لعاب سیاست بیالایند و تاریخ انقضای ایدئولوژیک این آئین را حک نمایند.

علی زین العابدین، عضو شورای مرکزی حزب مجمع ایثارگران نوشت: آنچه که اکنون در تاروپود ملتهب جامعه ایران جریان دارد، سیاهه ای از معضلات در هم تنیده و لاینحلی است که هر روز از عمر این معضلات میگذرد راه حلها پیچیدهتر و گرهها نگشوده تر میگردند. در این میانه بیعنایتی و عدم توجه حاکمان و دولتمردان نسبت به حل این “گزارههای مغفول” روز به روز بیشتر میشود و برای فرار از ارائه راه حلها و در جهت لاپوشانی ابعاد این واقعیت ها به پاک کردن صورت مسئله به شیوههای جدید روی آورده میشود تا بلکه به طرق دیگر سرمایه اعتماد(اعتماد عمومی به حاکمیت) را بازیابی و بازسازی نمایند . انحصاری سازی و دولتیزه کردن آیین راهپیمایی اربعین یکی از همین شیوههاست .
تاریخچه این حرکت
در مورد سرگذشت این آئین، آنچه از منابع تاریخی میتوان یافت این است که در برخی از ادوار تاریخی، خاصه در زمان *آل بویه و صفویه* اشخاصی از سر ارادت و اخلاص به ساحت حضرت سیدالشهدا( ع ) به طور انفرادی و یا چند نفره میان نجف و کربلا به صورت راهپیمایی طی مسیر میکرده اند. ولی آیینی که فرمانروایان حکومتی مبادرت به سازماندهی و تنظیمگری این نوع راهپیماییها بنمایند در تاریخ موجود نیست.
نظامهای ایدئولوژیک در کنار سایر ویژگیهای منحصر به فرد خود، یک ویژگی خاصی هم دارند و ” قالب پسندی” و ” فرم گرائی ” است. چنین نظاماتی از اشخاص و جماعات و اجتماعات جامعه ” فرمی ” را مطالبه می کنند که مورد پسند آنهاست و کاری به” محتوی ” ندارند.و در این نوع جوامع بروز و نمود جامعه باید در هیبت و شکل و شمایلی باشد که حاکمیت ایدئولوژیک میپسندد.
یکی از مورد پسندترین شکل و مورفولوژی اجتماعی برای حکومتهای ایدئولوژیک حضور و نمود اجتماعات کثیری از جامعه در مناسبتها و ایام ویژه ای است که در آن روابط میان قدرت و مردم به سیاق پیروپروری (کلاینتالیسم) و حامی پروری خود را نمایان میسازد و حاکمیتهای ایدئولوژیک با بسیج توده ها از این گونه اجتماعات برای بازنمود و شارژ ظواهر مشروعیت خود بهرهبرداری ابزاری مینمایند و به زعم خود آن را نوع بازیافت قدرت مردمی تلقی کرده و به رخ مخالفان خود میکشند.
فارغ از تحلیل ابعاد مختلف آئین راهپیمایی اربعین، که میتوان از آن تحلیلهای واقعیت شناسانه اعتقادی-تاریخی- فرهنگی- آیینی-اجتماعی- سیاسی و حتی اقتصادی استخراج کرد.آنچه برجستهتر از سایر ابعاد میتوان از این حرکت عظیم بازآموخت، آنست که در این حرکت، شاهد نوعی *وامگیری دین نهادی (حکومتی) از دین سنتی* هستیم به قطع و یقین آنچه که در (روح واره) این حرکت نهفته است، این است که حکومت ایدئولوژیک جمهوری اسلامی میخواهد با این همه ریخت و پاش و با این همه پروپاگاندای مستمر و پرهزینه،از این حرکت برای مشروعیت خود وامگیری نماید و به منتقدین و مخالفین داخلی و خارجی چنین وانمود کند که این موج عظیم زائرین اربعین هواداران و پیروان و حامیان پروپاقرص این نظامند که چنین مانور عظیم برونمرزی در دل دشمن تاریخی این کشور ( عراق )برای تضمین بقای این نظام انجام میدهند در حالی که واقعیت چنین نیست و اگر با (شم علمی) و دوراندیشانه بدان نگریسته شود پیامد این حرکت نیز مانند سرنوشت دیگر حوزهها خواهد بود، هر آنجایی که دین نهادی یا حکومتی وارد شده مناسک و آئین های دینی و اعتقادی را آلوده به سیاست کرده و به تناسب ناکارآمدی خود آنها را هم از حوزه قدسی خود خارج و در رنگ و لعابهای دنیا زدگی و ریا و تظاهر بیالوده و از دسترس قدسیت خارج نمود است. و بیم آن می رود که با دولتی کردن این آیین، آنرا نیز به لعب و لعاب سیاست بیالایند و تاریخ انقضای ایدئولوژیک این آئین را حک نمایند؛ در حالی که در صورت مردمی ماندن می تواند سالها استمرار داشته و انسجام آتی جامعه ایران را حداقل در بعد مذهبی تضمین نماید.