هادی سروش؛

در اجرای حدود سنگین شرعی باید امکان ایجاد “ضرر” توجه شود. فقیه بزرگ محقق حلی تصریح میکند؛ باید در اجرای حدود شرعی به عدم ضرر به مال و جان اهل ایمان توجه شود.

 

هادی سروش نوشت: اول؛ اجرای حدود شرعی از احکام روشن قرآن و اهل بیت(ع) است و تمام غرض از تشریع حدود شرعی به تعبیر استاد مطهری؛ برای تأدیب و تربیت اجتماع است. و البته اجتماع یک واحد متغیر است.

دوم؛ نفی حدود شرعی امکان پذیر نیست، همانطوری که “تقدس زدایی” از یک امر مقدس راه حل قابل قبول برای برون رفت به حساب نخواهد آمد. راه حل در معضلات پیش رو در اجرای حدود سنگین شرعی مانند اعدام و یا قطع عضو مراجعه به متون اصلی دین است که راه حل ارائه شده است.

سوم؛ نکته “اجتهادی” نهفته در موارد اجرای حدود سنگین این است که همه فقیهان قائل به اجرای حدود سختی مانند اعدام در عصر غیبت نیستند. فقیهانی هستند که اجرای «حد» را فقط مربوط به زمان حضور معصوم می دانند، و در عصر غیبت؛ حداکثر قائل به «تعزیر» هستند که نوعی تنبیه مجرم می باشد. دو فقیه مهم قرن ششم؛ ابن ادریس حلی وابن زهره، و نیز میرزای قمی، و از معاصرین؛ آیت الله سید احمد خوانساری و آیت الله صانعی به این نظر گرایش دارند.

چهارم؛ اجرای حکم اعدام در مانند؛ ارتداد و یا اهانت کننده به دین و رسول الله(ص) و ائمه اطهار(ع) -بر فرض روا بودن اجرای حدود در عصر غیبت- در صورتی است که کلام اهانت آمیز او از روی شوخی و یا عصبانیت و یا اکراه و اجبار و یا غفلت نباشد.

از این مقوله به حساب می آید کسی که به خاطر وجود شبهات گرفتار بازگشت از دین شود. استاد آیت الله جوادی آملی در درس می فرمودند: “کسی که از روی تحقیق دچار شبهه شد و از دین برگشت، اعدام نمی‌شود.”
از اینجاست که فقیهان در جواز اجرای حدقطع دست سارق متوجه زمان قحطی -عام المجاعه- هستند که در زمان قحطی دست سارق قطع نمی شود.

پنجم؛ در صورت بروز کوچکترین شبهه ای در مورد قصد و غرض مجرم، او را از زیر تیغ خارج می کند.
حدیث «حدود در موارد وجود شبهه قابل اجراء نیست /ادرئوا الحدود بالشبهات» از افتخارات فقه و حقوق اسلامی است و طبق آن؛ قاضی در مقام صدور حکم شرعی، با ورود کمترین و یا کوچکترین شبهه ای باید انشاء حکم اجرای حدود را متوقف کند.
در حدیث است ؛ زنی به دلیل اضطرار و نجات از تشنگی شدید، مرتکب عمل زنا شد، عمر میخواست حد زنا بر او جاری نماید، اما امام علی(ع) پس از بررسی، با استناد به آیه ۱۷۳بقره -که اجرای حد در صورت وجود اضطرار‌ را برداشته- از اجرای حد ممانعت نمود. (فقیه ۱۲۵/۴)
اهل فقه تصریح دارند؛ “بر پایه احادیث، مجازات‌های حدی با وجود شبهه نباید اِعمال شوند.”

ششم: در اجرای حدود سنگین شرعی باید امکان ایجاد “ضرر” توجه شود. فقیه بزرگ محقق حلی تصریح میکند؛ باید در اجرای حدود شرعی به عدم ضرر به مال و جان اهل ایمان توجه شود. به نظر این قلم ؛ بدبینی به دین میتواند یک ضرر مهم و فراتر از ضرر شخصی باشد.
حضرت رسول (ص) فرمود: “اگر چنان نبود که نمی پسندم که مردم بگویند: همانا محمد بوسیله مردمى کمک گرفت تا چون بر دشمن خویش ظفر یافت آنها را کشت، گروه زیادی را اعدام می نمودم./ لو لا انی اکره من ان یقال ان محمدا استعان بقوم فلما ظفر بعدوه قتلهم لضربه اعناق قوم کثیر. (کافی ج۸ ص۳۲۵)
برخی فقیهان که به نظریه اجرای حدود در عصر غیبت وفادارند، در تزاحم بین اجرای حدود و آبروی دین؛ به درستی از این حدیث استفاده کرده اند که در اجرای حدود نباید به آبروی دین آسیب وارد شود.

هفتم؛ در اجرای حدود سنگین باید به سوء استفاده دشمن، مورد توجه قرار گیرد.
روش امام علی(ع) در اینجا شگفت آور است؛ در روایت صحیحه ای که مشایخ ثلاثه -کلینی،صدوق،طوسی- نقل کرده اند امیرالمومنین (ع) فرمود: «من هیچ حدی را در سرزمین دشمن اجرا نمی‏کنم، زیرا می‏ترسم آن شخص غیرتی شده و به دشمن ملحق گردد. / لااقیم علی أحد حدا بارض العدو حتی یخرج منها، لئلاتلحقه الحمیه فیلحق بالعدو» (علل۵۴۵/۱)
برخی از صاحب نظران در فقه به خوبی از این حدیث استفاده کرده اند که بر اساس تعلیلی که در روایت آمده؛ در هر موردی اجرای حد یا تعزیر موجب فسادی باشد نباید آن حد اجرا گردد.

هشتم؛ در کتاب پر ارج “جواهر” که حاوی فقه استدلالی است آمده؛ اجرای حد شرعیِ اعدام بر کسی به پیامبر (ص) اهانت کرده از باب “تجاهر به کفر” و یا از باب لغزش و تاثیر منفی در “پایه های دین” است.
امروز به برکت آگاهی و روحیه ادب و اخلاق و حساسیت به حقوق که در میان مردمان شکل گرفته و رسانه هم به کمک آمده ؛ اهانت به دین و پیامبر چه بسا باعث لغزشِ پایه دین به حساب نیاید، بلکه بالعکس؛ باعث وهن اهانت کننده شده و او را به یک موجود منفور و بی ادب تعریف می کند.

به نظر این دانش آموخته حوزه می رسد با توجه به مبانی دینی ارائه شده؛ امروز باید در اجرای حد و تاثیرات منفی آن مانند فساد و یا الحاق فکری و یا فیزیکی شهروندانِ جامعه دینی به نهاد کفر حساب باز کرد، و این حساب ، توسط خود دین باز شده است.