اختصاصی؛

در حقیقت، این افراد وطن پرست ترین و پاکدامن ترین گروهی بودند که در حوزه سیاست ایران به کمک مصدق آمدند و سیاست ورزی کردند.

 

آنچه در ادامه می آید، معرفی اجمالی ۲۰ تن از یاران وفادار مصدق به مناسبت سالروز کودتای ننگین ۲۸ مرداد است که می تواند برای دانشجویان، پژوهشگران و کنش‌گران سیاسی زمانه حال، قابل مطالعه و اعتنا باشد.

در حقیقت، این افراد وطن پرست ترین و پاکدامن ترین گروهی بودند که در حوزه سیاست ایران به کمک مصدق آمدند و سیاست ورزی کردند. پیش از معرفی این اشخاص، نکته ای مهم قابل ذکر است، آن اینکه دکتر مصدق نشان داد که همیشه از عقاید افراطی و انقلابی پرهیز دارد. او در سالهای نخست دهه ۱۳۰۰ که نماینده مجلس پنجم بود از همکاری با حزب سوسیالیست سلیمان میرزا اسکندری که تحت تاثیر انقلاب اکتبر روسیه قرار داشت، خودداری کرد و وقتی هم که مجلس چهاردهم به پیشنهاد مصدق، اعطای امتیاز نفت شمال به شوروی را رد کرد و دولت ها را از اعطای هرگونه امتیاز نفت ممنوع ساخت، آنجا نیز کینه توده ای ها نسبت به مصدق برانگیخته شد و این دشمنی تا آخرین روزهای زمامداری وی در مرداد۳۲ ادامه داشت.

همانطور که در ابتدای این مطلب وعده داده شد، قصد داریم بدون اطاله کلام، به سراغ معرفی اجمالی ۲۰ تن از وفاداترین یاران مصدق رویم.

دکتر مهدی آذر(۱۲۸۰-۱۳۷۳)، از شهریور ۱۳۲۰ که فعالیت احزاب سیاسی تقریبا آزاد شده بود، مهدی آذر وارد میدان سیاست شد و به حزب ایران پیوست و پس از تشکیل جبهه ملی در سال ۱۳۲۸، به این تشکیلات پیوست. دکتر مصدق به توصیه کریم سنجابی او را به عنوان وزیر فرهنگ(آموزش و پرورش) برگزید و پس از کودتای۲۸ مرداد چند ماهی را به زندان افتاد و سپس آزاد شد. این اتفاقات مانع از ادامه فعالیت های او در حزب ایران و همچنین جبهه ملی نشد. وی در ۹خرداد ۷۳ در آمریکا درگذشت.

دکتر شمس الدین امیرعلایی(۱۲۷۹-۱۳۷۳)، از اعضای موسس حزب ایران بود و به گواه شاهدان، تا آخرین روزهای زندگی از دکتر مصدق و آرمان هایش دفاع می کرد. هنگامی که مصدق در اردیبهشت ۱۳۳۰، به نخست وزیری رسید امیرعلایی عضو اصلی کابینه شد. ابتدا وزیر اقتصادملی، و پس از چند هفته استاندار خوزستان شد تا بر خلع ید از شرکت نفت انگلیس و ایران نظارت کند. او در تیرماه ۱۳۳۰ به جای زاهدی، وزیر کشور شد. یکی دیگر از ماموریت های او برکناری استاندارانی بود که مخالف ملی شدن صنعت نفت بودند. او همچنین پس از وزارت کشور، وزیر دادگستری شد و تا شهریور ۳۱ صادقانه در این سمت انجام وظیفه کرد. پس از آن، مصدق او را به وزیر مختاری ایران در بلژیک منصوب کرد. او تا ۲۸ مرداد۳۲ در بروکسل انجام وظیفه کرد. او پس از مدتی به ایران بازگشت اما چندین بار به زندان افتاد. وی در سال ۱۳۷۳ درگذشت.

مهندس مهدی بازرگان(۱۲۸۶-۱۳۷۳)، وقتی مصدق صنعت نفت را ملی کرد و هیئتی را برای خلع ید از تاسیسات نفت جنوب فرستاد، بازرگان عضو این هیئت بود. پس از آن او به مدت یکسال رئیس هیئت مدیره موقت شرکت ملی نفت ایران شد. او پس از کودتا، جزو امضاکنندگان نامه اعتراض آمیز گروهی از رجال ملی نسبت به نحوه انتخابات دوره ۱۸ مجلس شورای ملی بود. او بارها به زندان افتاد و در ۲۷ اردیبهشت ۴۰، به همراه دکتر سحابی و آیت الله طالقانی و جمعی از همفکران دیگرش، نهضت آزادی ایران را تشکیل دادند.

محاکمه تاریخی او و شش تن دیگر از رهبران نهضت آزادی در سال ۱۳۴۲ بسیار عبرت آموز و در خور توجه است، او خطاب به رئیس دادگاه نظامی چنین گفت:« ما مصدقی هستیم و مصدق به عنوان یگانه رئیس دولتی که در طول تاریخ ایران محبوب اکثریت مردم بود و توانست پیوند بین دولت و ملت را برقرار سازد و به بزرگترین موفقیت تاریخ ایران یعنی شکست استعمار نایل گردد، تجلیل می کنیم.» سپس افزود: «بروید به بالادستی های خود بگویید که ما آخرین گروهی هستیم که با زبان قانون با شما مبارزه می کنیم. پس از ما دیگران از لوله تفنگ با شما صحبت خواهند کرد.» وی سرانجام در ۳۰ آذر ۱۳۷۳ در فرودگاه ژنو دچار سکته قلبی شد و درگذشت.

مهندس کاظم حسیبی(۱۲۸۵-۱۳۶۹)، پس از روی کار آمدن دولت مصدق، او به عنوان قائم مقام وزیر دارایی عضو کمیسیون نفت شد و مساعدت فراوانی در خلع ید از شرکت نفت انگلیس به عمل آورد. او در تمام دوران زمامداری مصدق، مشاور نفتی نخست‌وزیر بود. او در سال۶۹ درگذشت.

مهندس احمد رضوی(۱۲۸۵-۱۳۵۰)، او در سال ۱۳۲۸ به جبهه ملی پیوست و از جمله بیست نفری بود که در تحصن در دربار همراه با دکتر مصدق شرکت کرد. در نخستین سال دولت مصدق، چندی معاون وزارت دارایی و مدتی بازرس دولت در بانک ملی بود. او در دادگاه به دادستان ارتش گفت:«آقای دکتر مصدق یک پیشوای سیاسی و یک پدر روحانی بود و بنده به اتفاق چند نفر از رفقا در اطراف ایشان جمع شده بودیم.» وی مدتی را به زندان افتاد و پس از چندی از ایران خارج شد و سال ۵۰ بر اثر تصادف رانندگی در بلژیک درگذشت.

سرتیپ محمدتقی ریاحی(۱۲۸۹-۱۳۶۷)، او رئیس ستاد ارتش دولت مصدق بود. و پس از کودتای۲۸ مرداد به سه سال حبس محکوم شد و سرانجام در ۱۴ مرداد۶۷ در شهر نیس فرانسه درگذشت.

مهندس احمد زیرک زاده(۱۲۸۶-۱۳۷۲)، هنگامی که روز ۲۸ مرداد فرا رسید، زیرک زاده از نخستین ساعات روز در خانه مصدق بود. او به همراه حسین فاطمی بیش از همه مورد غضب دستگاه حاکمه قرار داشت. مدتی را مخفی شد و پس از آن نیز چندبار زندانی شد و سرانجام در شهریور ۱۳۷۲ در تهران درگذشت.

دکتر کریم سنجابی(۱۲۸۳-۱۳۷۵)، او در ۱۳۲۸ در تحصن دکتر مصدق در دربار شرکت داشت و در همانجا بود که نطفه جبهه ملی بسته شد. او در اردیبهشت ۱۳۳۰ و پس از نخست وزیری مصدق، به سمت وزیر فرهنگ منصوب شد. در خرداد ۱۳۳۱ به عنوان قاضی اختصاصی ایران در دیوان بین المللی تعیین گردید. اما در پی کودتا، تحت تعقیب فرمانداری نظامی تهران قرار گرفت. وی در سال ۱۳۷۵ در آمریکا درگذشت.

دکتر سیدعلی شایگان(۱۲۸۰-۱۳۶۰)، او نیز در تحصن مصدق در سال ۲۸ شرکت داشت. او در دادگاه نظامی وقتی به اتهام مشاوره به مصدق احضار شده بود، به رهبر جبهه ملی ادای احترام کرد و پس از چندی عازم آمریکا شد و تا پیروزی انقلاب، رهبری جبهه ملی در آمریکا را برعهده داشت. او در سال ۶۰ درگذشت.

محمدحسن شمشیری، او در سال ۱۳۲۸ در انتخابات دوره شانزدهم مجلس، با تلاش فراوان همه بازاریان را تشویق کرد که به نامزدهای جبهه ملی رای دهند و در این راه اعتقاد کامل خود را به مرحوم دکتر مصدق نشان داد. پس از نخست وزیری مصدق، بازاریان هر تقاضایی داشتند از طریق شمشیری به نخست وزیر اطلاع می دادند. او پس از کودتا محکوم و تبعید شد و مدتی را در زندان خارک گذراند. وی در سال ۴۰ بر اثر سکته درگذشت.

اللهیار صالح(۱۲۷۳-۱۳۶۰)، از سال ۲۸ به عنوان یکی از یاران وفادار مصدق به جبهه ملی پیوست و در سال ۳۰، وزیر کشور دولت مصدق شد. مصدق او را در سال ۳۱ به عنوان سفیر ایران در آمریکا معرفی کرد اما او چند روز پس از کودتای ۲۸مرداد ۳۲ از سمت خود استعفا داد. او در بهمن ۱۳۴۰ به همراه تنی چند از سران جبهه ملی به زندان افتاد و پس از مدتی آزاد شد. وی در فروردین ۱۳۶۰ در تهران درگذشت.

دکتر غلامحسین صدیقی(۱۲۸۴-۱۳۷۱)، او از شیفتگان دکتر مصدق بود و تا آخرین لحظه در وفاداری به آن بزرگمرد پایدار ماند. عصر روز ۲۸ مرداد هنگامی که تانک های ارتش خانه مصدق را به توپ بسته بودند، دکتر صدیقی همراه مصدق بود و بهترین روایت را از آخرین ساعات حکومت مصدق نوشته است. او پس از کودتا ده ماهی به زندان افتاد و در ۹ اردیبهشت ۱۳۷۱ در تهران درگذشت.

دکتر سیدحسین فاطمی(۱۲۹۶-۱۳۳۳)، قصه پرغصه حسین فاطمی بارها گفته شده، او نیز در تحصن مصدق در ۲۲ مهر ۱۳۲۸ در دربار شرکت داشت و پس از نخست وزیری مصدق، به عنوان معاون سیاسی و پارلمانی او انتخاب شد و پس از آن وزیر خارجه مصدق شد و سرانجام نیز پس از کودتای ۲۸ مرداد، توسط عوامل شاه اعدام شد.

داریوش فروهر( ۱۳۰۷-۱۳۷۷)، در ۲۹ خرداد ۱۳۳۰ که هیات اعزامی مصدق توانست از شرکت نفت جنوب با مسالمت خلع ید کند، فروهر با جمعی از دانشجویان دانشکده حقوق تهران، جایگاه های فروش بنزین در سطح شهر تهران را ملی کردند. او در واقعه ۳۰ تیر ۱۳۳۱ نقش مهمی داشت و پس از کودتا نیز، در اول شهریور ۳۲، نخستین اعلامیه ستاد پنهانی حزب ملت ایران بر ضد کودتاچیان به امضای داریوش فروهر منتشر شد. او بارها به زندان افتاد و سرانجام در آذر ۷۷ در جریان قتل های زنجیره ای کشته شد.

خسرو قشقایی(۱۲۹۸-۱۳۶۲)، منشی کمیسیون خاص نفت به ریاست مصدق در مجلس سنا بود و گفته شده که او برای رفع اختلاف میان مصدق و کاشانی نیز تلاش بسیاری کرده است. او و برادرانش کودتای ۲۸ مرداد را شدیداً محکوم کردند. در اسناد موجود، همکاری های نزدیک ایل قشقایی با دکتر مصدق بر تارک تاریخ می درخشد.

سیدباقر کاظمی(۱۲۷۱-۱۳۵۵)، در دومین کابینه مصدق پس از ۳۰ تیر۳۱، او وزیر دارایی شد. و تا اوایل مرداد ۳۲ در این سمت باقی ماند. او بعدها چهارماهی زندانی شد و در سال۳۹، در تشکیل جبهه ملی دوم مشارکت فعال داشت. کاظمی در اردیبهشت ۵۵ درگذشت.

دکتر عبدالله معظمی(۱۲۸۸-۱۳۵۰)، او نیز در سال ۱۳۳۰ یکی از اعضای هیئت مختلط مامور خلع ید از شرکت نفت بود. او پس از کودتا، مدتی را مخفی بود و شغل خود را در دانشگاه از دست داده بود. سرانجام در اردیبهشت ۳۴ بازداشت و به همراه چند تن از سران جبهه ملی به جنوب تبعید شد و مدتی را در زندان برازجان سپری کرد. او در حزب ایران نیز فعالیت داشت و سرانجام در سال ۵۶ درگذشت.

خلیل ملکی(۱۲۸۰-۱۳۴۸)، او نیز از حامیان دکتر مصدق در حزب زحمت‌کشان ملت ایران و سپس حزب نیروی سوم بود. او در سال ۴۰ نخستین کنگره جامعه سوسیالیست های نهضت ملی را برگزار کرد و پس از آنکه دکترها در سال ۴۸ گفتند ممکن است زیر عمل جراحی جان به جان آفرین تسلیم کند، وصیت کرد که او را کنار مزار شادروان دکتر مصدق به خاک بسپارند.

محمود نریمان(۱۲۷۲-۱۳۴۰)، او هم از متحصنین همراه مصدق بود و از صبح روز کودتا در خانه مصدق بود. و بعدازظهر آن روز به همراه دکتر شایگان از خانه مصدق خارج شد و به میان تظاهرات حزب نیروی سوم به نفع مصدق در میدان کاخ رفت. او در ۵ فروردین ۱۳۴۰ در اثر سکته قلبی درگذشت.

علی اکبر دهخدا(۱۲۹۷-۱۳۳۴)، از مجاهدین صدر مشروطیت و مولف لغت نامه ۵۰ جلدی دهخدا نیز شیفته دکتر مصدق بود و زیر نامه هایش خطاب به او، پرستنده شما امضا می کرد.