دورههای کوتاه باز بودن نسبی در دهههای ۱۹۲۰ و ۱۹۶۰ باعث شد فرهنگ و زبان اوکراینی شکوفا شود، اما سرکوب ناگزیر بازگشت و بیشتر پیشرفتهای حاصل شده را از بین برد.

به گزارش گروه بینالملل صبح ما به نقل از لس آنجلس تایمز، حمله روسیه به اوکراین یک جنگ فتح است؛ فتح سرزمینی که کرملین آن را حق خود میداند. مردمی که به گفته پوتین به “جهان روسیه” تعلق دارند؛ از منابع، از ماشین آلات و غلات غارت شده توسط دولت روسیه گرفته تا ماشین لباسشویی، وسایل الکترونیکی و وسایل شخصی دزدیده شده توسط سربازان روسی. اما مهمتر از همه، این جنگ در مورد به دست آوردن کنترل روسیه بر هویت و تاریخ اوکراین است.
در سال ۲۰۱۴، از هر ۶ آمریکایی، تنها ۱ نفر میتوانست اوکراین را روی نقشه نشان دهد. در سال ۲۰۲۲، در آستانه حمله روسیه، تنها ۳۴ درصد از آمریکاییها میتوانستند بگویند که اوکراین کجاست. یک سال بعد، بیشتر مردم در مورد این کشور میدانند و شهرهای کوچک اوکراین مانند بوچا یا باخموت به نامهای معروف در سراسر غرب تبدیل شدهاند.
متأسفانه، علت این به رسمیت شناختن ویرانی و رنج است، اما اثرات بلندمدت آگاهی جهانی تضمین میکند که مردم در سراسر جهان اوکراین را به عنوان یک کشور مستقل و نه ضمیمه روسیه به رسمیت بشناسند و از آن تقدیر کنند.
بر اساس دیدگاه عمیق ولادیمیر پوتین، اوکراین یک انحراف است، یک داستان تاریخی که از اشتباه مهلکی که توسط لنین و حزب کمونیست مرتکب شده است، پدید آمده است. روسها و اوکراینیها، به قول خود پوتین، یک ملت هستند، یک کل واحد.
ادعای پوتین ادامه سنت دیرینه تاریخنگاری، تفکر ملیگرایانه و سیاست رسمی روسیه که روسهای بزرگ، روسهای کوچک (یعنی اوکراینیها) و روسهای سفید (بلاروسها) به عنوان شاخههای مختلف یک قوم باستانی روسی که از ایالت کیوان روس در قرون وسطی سرچشمه گرفتهاند، است. برای اطمینان از اینکه اوکراینیها چیزی جز برادران کوچک روسها باقی نمیمانند، امپراتوری روسیه و بعداً اتحاد جماهیر شوروی اجیر کارزاری مصمم برای سرکوب و گاهی حذف فیزیکی شخصیتهای فرهنگی اوکراینی، نخبگان سیاسی و روشنفکران و حتی زبان اوکراینی شدند.
دورههای کوتاه باز بودن نسبی در دهههای ۱۹۲۰ و ۱۹۶۰ باعث شد فرهنگ و زبان اوکراینی شکوفا شود، اما سرکوب ناگزیر بازگشت و بیشتر پیشرفتهای حاصل شده را از بین برد. در این جنگ کنونی، پوتین از سیاستهای اسلاف امپراتوری و شوروی پیروی میکند. از ابتدای تهاجم، روسها موزههای اوکراین را هدف قرار داده و غارت میکنند، بناهای تاریخی را تخریب میکنند، شخصیتهای فرهنگی را به قتل میرسانند و اوکراین را از برنامه درسی مدارس هم در سرزمینهای اشغالی اوکراین و هم در خانه محو میکنند. در مناطق تحت کنترل روسیه کافی است به زبان اوکراینی صحبت کنید تا دستگیر و شکنجه شوید.
جنگ روسیه به فرهنگ، بناهای تاریخی و مکانهای تاریخی اوکراین آسیبهای بیشمار وارد میکند. اما، برخلاف اهداف پوتین، جنگ همچنین هویت اوکراینی را تقویت کرده و باعث شده بسیاری از مردم در سراسر جهان اوکراین و تاریخ چندفرهنگی متنوع آن را کشف و قدردانی کنند. یک سال جنگ وحشیانه، مقاومت قهرمانانه و نسلکشی، روایت کرملین مبنی بر یکسان بودن روسها و اوکراینیها را در هم شکست.
این جنگ همچنین باعث رشد زبان اوکراینی شد، هدف مرسوم روسها برای سرکوب استقلال اوکراین. در اوکراین، روس زبانان که تبلیغات کرملین ظاهراً به دنبال آزادسازی آنهاست، به طور فزایندهای زبان مهاجم را رها کرده و به زبان اوکراینی روی میآورند. در سراسر جهان، تعداد افرادی که علاقهمند به یادگیری زبان اوکراینی هستند، به شدت افزایش یافته است. در سال گذشته در اپلیکیشن یادگیری زبان Duolingo، ۱. ۳ میلیون نفر تنها در این پلتفرم شروع به یادگیری زبان اوکراینی کردهاند و آلمان و لهستان افزایش ۱۶۰۰ درصدی را در زبانآموزان اوکراینی ثبت کردهاند.
فرهنگ درخشان اوکراین نیز از سوی کمیتههای جوایز و عموم مردم به رسمیت شناخته شده است. در سال ۲۰۲۲، سرهی ژادان، نویسنده و شاعر اوکراینی که رمان شاهکار او “یتیم خانه” به مراحل اولیه درگیری روسیه و اوکراین در سال ۲۰۱۴ میپردازد، برنده دو جایزه ادبی معتبر از جمله جایزه صلح آلمان شد، آهنگ « استفانیا» ترکیبی از موسیقی رپ با سازهای غربی اوکراین، در مسابقه یوروویژن پیروز شد.
این دستاوردها نباید صرفاً نشانههای همبستگی دوران جنگ تلقی شوند. نوازندگان اوکراینی در گذشته برنده مسابقات یوروویژن شدهاند و نویسندگان اوکراینی میتوانند پیش از سال ۲۰۲۲ به جوایز ادبیات ببالند. آنچه تغییر کرد استعداد و خلاقیت اوکراینیها نیست، بلکه آگاهی بینالمللی و علاقه به فرهنگ اوکراینی است.
تهاجم روسیه، که به صراحت از نمادها، زبان و آرزوهای خاندان رومانوف استفاده میکرد، همچنین منجر به شناخت روزافزون جهانی از گذشته استعماری روسیه و فقدان حساب داخلی با این تاریخ آشفته شد. در حالی که محققان با فراخوانهایی برای استعمار زدایی از تحقیقات و آموزش در اوراسیا دست و پنجه نرم میکنند، غرب در نهایت پذیرفت که روسیه انحصاری بر تاریخ و فرهنگ مناطقی که در گذشته تحت کنترل خود بود، ندارد.
اوکراین قلب منطقهای است که تاریخدان «تیموتی اسنایدر» آن را سرزمینهای خون توصیف میکند، سرزمینهایی که بین روسیه و آلمان واقع شدهاند و در نتیجه به کانون جنایات هیتلر و استالین قبل و در طول جنگ جهانی دوم تبدیل شدهاند.
تهاجم پوتین به اوکراین، جهان را نسبت به رنجی که روسیه به اوکراین و جوامع مختلف آن – اوکراینیهای قومی، تاتارهای کریمه، یهودیان، لهستانیها و دیگران، وارد میکند آگاهتر کرده است. این موضوع در مورد هولودومور، قحطی دستساخته شوروی در سالهای ۱۹۳۲-۱۹۳۳ که در آن میلیونها نفر جان خود را از دست دادند، بارزتر است. در حالی که اوکراین هولودومور را نسل کشی میداند، سایر کشورها قبلاً تمایلی به استفاده از این برچسب نداشتند. در سال ۲۰۲۲، پارلمان اروپا و پارلمانهای ملی، از جمله پارلمانهای آلمان، جمهوری چک و برزیل، قحطی را به عنوان نسل کشی به رسمیت شناختند.
برجسته کردن و ترویج تاریخ اوکراین در خارج از کشور بدون چالش نیست. آگاهی فزاینده از گذشته پیچیده اوکراین همچنین ناگزیر شامل گفتگوهای رنجآور در مورد رویدادهای تاریکتر، به ویژه خشونت و تروریسم دوران جنگ جهانی دوم است که توسط سازمان ملی گرایان اوکراین (OUN) وارتش شورشی اوکراین (UPA) انجام شده است. در حالی که بسیاری در اوکراین از این سازمانها و رهبر آنها «استپان باندرا» به عنوان مبارزان استقلال ملی تجلیل میکنند، دیگران از جمله آلمان، اسرائیل و لهستان، نزدیکترین متحد اوکراین، این رویدادها را متفاوت میبینند.
باندرا و پیروانش مطمئناً علیه مسکو و برای یک اوکراین مستقل جنگیدند، اما دولت اوکراینی که آنها در ابتدا تصور میکردند باید اقتدارگرا، غیر لیبرال و بدون حمایت از اقلیتها باشد. اگر باندرا زنده بود، بدون شک ازایده اوکراین به رهبری ولودیمیر زلنسکی، رئیس جمهوریهودی وحشت میکرد. ملی گرایان افراطی اوکراین در خشونت ضدیهودی در طول هولوکاست فعال بودند وارتش شورشی اوکراین (UPA)علیه لهستانیها به یک کارزار پاکسازی قومی تبدیل شد که بسیاری در لهستان آن را یک نسل کشی میدانند.
با این حال، این بحث در درجه اول برای خود اوکراین، کاملاً ضروری است. همانطور که جهان اوکراین را کشف میکند، سؤال مهم این است که کدام اوکراین از این جنگ وحشیانه بیرون خواهد آمد.
اوکراینیها قبلاً نشان دادهاند که روسیه و اوکراین یکسان نیستند، اما مبارزه برای ساختن اوکراینی دموکراتیک، لیبرال و فراگیر همچنان ادامه دارد. کسانی که در طول سال گذشته یاد گرفتند که از اوکراین، فرهنگ و تاریخ آن قدردانی کنند، میتوانند به متحدان مهمی در این تلاش تبدیل شوند.
ترجمه: گلناز سادات غفاری