پیتر پومرانتسف

از نظر تاریخی، قدرتمندان سعی می‌کردند واقعیت‌ها را سانسور و سرکوب کنند. نازی‌ها سعی کردند حقیقت را در مورد جنایات خود پنهان نگه دارند. هنگامی که مخالفان اطلاعاتی در مورد شرایط گولاگ (اداره کل اردوگاه‌های کار و اصلاح) به جهان خارج می‌دادند، رهبری شوروی از شرم زوزه می‌کشید.

 

به گزارش گروه بین‌الملل صبح ما، «پیتر پومرانتسف»، پژوهشگر ارشد در «مؤسسه‌ی آگورا» در دانشگاه جانز هاپکینز و نویسنده: هیچ چیز درست نیست و همه چیز ممکن است: ماجرا‌های در روسیه مدرن در یادداشتی در گاردین نوشت: قدرتمندان باید از حقیقت بترسند. قرار بود روزنامه نگاران حقیقت را همیشه در قدرت نگه دارند. هدف از شواهد، نابودی افراد خاطی بود. درست مثل نور خورشید برای یک خون آشام. شواهد را منطقی پیدا کنید، قدرتمندان می‌توانند شرمنده و به دست عدالت سپرده شوند.

از نظر تاریخی، قدرتمندان سعی می‌کردند واقعیت‌ها را سانسور و سرکوب کنند. نازی‌ها سعی کردند حقیقت را در مورد جنایات خود پنهان نگه دارند. هنگامی که مخالفان اطلاعاتی در مورد شرایط گولاگ (اداره کل اردوگاه‌های کار و اصلاح) به جهان خارج می‌دادند، رهبری شوروی از شرم زوزه می‌کشید. ریچارد نیکسون پس از افشای حقایق برخورد با مخالفان سیاسی‌اش و پنهان‌کاری‌های متعاقب او، سرنگون شد.
اما چه اتفاقی می‌افتد، قدرتمندان دیگر از حقیقت نمی‌ترسند و در واقع بی‌اعتنایی به آن را به رخ می‌کشند. همانطور که در رفتار ولادیمیر پوتین از روسیه و دونالد ترامپ از آمریکا می‌بینیم. چرا شرم از بین رفته است و چرا معافیت از مجازات حاکم است؟ آیا ما اکنون از پاسخگویی قدرتمندان درمانده‌ایم؟
هفته گذشته در ایالات متحده، ترامپ دوباره وقیحانه دروغ بزرگی گفت. در یک رویداد تلویزیونی، کیتی کالینز، خبر‌نگار CNN سعی کرد با طناب‌هایی از شواهد و استدلال ترامپ را مهار کند، اما او فقط از رد هرگونه حقیقت یا منطق لذت می‌برد. علیرغم وجود هیچ مدرکی برای چنین ادعایی، به گفته ترامپ، در انتخابات ریاست جمهوری که او در سال ۲۰۲۰ شکست خورد، «تقلب» شده است.
ای. جین کارول، نویسنده که هیئت منصفه ترامپ را به‌اتهام افترا و آزار جنسی او متهم کرد، فقط یک آدم خل و چل بود. همچنین زمانی که کالینز او را به خاطر اسناد محرمانه‌ای که از کاخ سفید حذف کرده بود، مورد سؤال قرار داد، ترامپ او را به عنوان یک فرد بد توصیف کرد. اما تماشاگران در نیوهمپشایر فریاد زدند و ترامپ را تشویق کردند. ترامپ به‌جای اینکه با حقیقت «بازخواست» شود، یک روز خوش داشت که نشان می‌داد چگونه درباره آن حرفی نمی‌زند. چرا طرفداران او اینقدر از این کار لذت می‌برند؟
اول از همه، تسکین قدرتمندی است که از کنار گذاشتن سنگینی حقایق، محدودیت‌های واقعیت غم‌انگیز حاصل می‌شود. حقایق عموماً چیز‌های ناخوشایندی هستند، اما برای سیاستمدارانی مفید هستند که سعی می‌کنند به نوعی اثبات کنند که سیاست بزرگشان کارساز است.
اما ترامپ هیچ سیاست ثابتی نداشت. او می‌تواند راست‌تر از هر راستی باشد و سپس هر زمان که مناسب باشد به چپ تغییر مسیر دهد. از زمانی که «ران دیسانتیس»، فرماندار فلوریدا و رقیب او برای ریاست حزب جمهوری خواه، سعی کرد نشان دهد که محافظه‌کارتر از ترامپ در مسائلی مانند سقط جنین است، ترامپ خود را لیبرال‌تر نشان داد.
ترامپ نیز هیچ‌ایده‌آلی ندارد که شما بتوانید به خاطر خیانتی که کرده او را شرمنده کنید. در عوض، او به حس کینه محض متوسل می‌شود، جایی که دور انداختن همه اشکال اقتدار و مسئولیت او را برای مردم جذاب می‌کند.
اما در دموکراسی مانند ایالات متحده، واقعیت می‌تواند انتقام بگیرد. رد حقایق در مورد کووید – ۱۹ توسط ترامپ به قیمت شکست در انتخابات ۲۰۲۰ تمام شد. هر ماه، پرونده‌های قضایی بیشتری علیه او جمع می‌شود. جدی‌تر از همه، به خاطر تلاش برای وادار کردن مقامات در گرجستان به شمارش آرای بیشتر به نفع او در سال ۲۰۲۰.
پوتین پرهیزکاری کمتری دارد. برخلاف دیکتاتور‌های جنگ‌افروز قبلی، او حتی سعی نمی‌کند جنایات و قصد خود را برای ارتکاب نسل‌کشی در اوکراین پنهان کند. پوتین و حامیانش آشکارا در مورد تمایل خود برای از بین بردن هویت و حاکمیت اوکراین، ربودن کودکان اوکراینی و آموزش مجدد اجباری آن‌ها صحبت می‌کنند. ارتش روسیه بیمارستان‌های تخصصی زنان و زایمان را گلوله باران می‌کند. زیرساخت‌های غیرنظامی و کل شهر‌ها را نابود می‌کند. پوتین می‌خواهد نشان دهد که می‌تواند آشکارا قتل عام را انجام دهد و هیچ‌کس نمی‌تواند در مورد آن کاری انجام دهد. او می‌خواهد شکافی بین حقیقت و عدالت بگشاید تا ارتباط بین این دو کاملاً از بین برود. اما حمله روسیه به اوکراین نیز می‌تواند نقطه عطفی باشد: طاعون معافیت پوتین با ابتکارات بزرگ و کوچک نوآورانه مواجه شده است.

از زمان آغاز جنگ، من با روزنامه‌نگاران و وکلاً در پروژه حسابرسی کار می‌کنم که به منظور تسریع عدالت در مورد جنایات کمک می‌کند. وکلاً و روزنامه نگاران اغلب با هم کار نمی‌کنند اما در این مورد ما هر دو در یک طرف هستیم. گروه‌هایی از خبرنگاران اوکراینی که در قوانین بین‌المللی حقوق بشر آموزش دیده‌اند، در حال جمع‌آوری شواهدی از جنایات از طریق شهادت قربانیان هستند. سپس بر اساس این شواهد برای «دادگاه افکار عمومی» محتوای رسانه‌ای ایجاد می‌کنیم، در حالی که تیم حقوقی ما پرونده‌ها را توسعه می‌دهد. معمولاً پرونده‌های جنایات جنگی مدت‌ها پس از پایان یک درگیری صورت می‌گیرد. در این جنگ، ما باید آن‌ها را در حالی که درگیری ادامه دارد، بسازیم.
اما وقتی به عدالت فکر می‌کنیم، باید از موارد قدیمی جنایات جنگی، جایی که یک ژنرال یا سیاستمدار به محاکمه کشیده می‌شود فراتر برویم. در حالی که به وضوح مشخص است، انتظار برای آن ممکن است زمان زیادی طول بکشد. علاوه بر این، برخی از مقامات پوتین به اینکه متهم به جنایات شوند افتخار می‌کنند: این نشان دهنده وفاداری آن‌ها به رهبر است. ما باید تصور کلی خود را در مورد چگونگی دستیابی به عدالت گسترش دهیم.
یکی از‌ایده‌های نوآورانه‌تر که اخیراً مطرح شده است، از «ایلونا خملوا»، از شورای امنیت اقتصادی اوکراین، و شرکت حقوقی بریتانیایی McCue Jury است. آن‌ها یک دادگاه عدالت اقتصادی را پیشنهاد می‌کنند. این امر در مورد چگونگی تصرف دارایی‌های بین‌المللی دولت روسیه و الیگارش‌های آن و توزیع آن‌ها بین قربانیان خاص تجاوز روسیه خواهد بود.
چنین دادگاهی هم غرامت ملموسی به قربانیان می‌دهد و هم سیستم جهانی فاسدی که پوتین ایجاد کرده را تضعیف می‌کند.
در تبلیغات داخلی پوتین همیشه در بوق و کرنا می‌کند که چه تعداد حامی در سراسر جهان دارد: از ویکتور اوربان در مجارستان گرفته تا ترامپ در ایالات متحده. جو بایدن تلاش کرده بود ما را منزوی کند، بحث ادامه دارد، اما او خیلی ضعیف است و همه به نفت، گاز و فلزات ما نیاز دارند.
نظرسنجی‌ها در روسیه نشان می‌دهند که روس‌ها تمایل دارند به هر کسی که صاحب قدرت است باور کنند. حقیقت به خودی خود یک ارزش نیست، بلکه زیرمجموعه‌ای از قدرت است. همانطور که نظرسنجی اخیر توسط مؤسسه Open Minds نتیجه‌گیری می‌کند، روس‌ها تمایل دارند، باور کنند که دولت درست می‌گوید، تنها به این دلیل که دولت است و قدرت دارد. اگر پوتین بتواند از طریق مصونیت از مجازات در سطح جهانی و پیروزی در میدان نبرد نشان دهد که قدرتمند است، پس او را «باور» می‌کنند.
او را در میدان جنگ شکست دهید، سیستم او را در دادگاه تضعیف کنید و قدرت او برای تعریف واقعیت از بین خواهد رفت. این فقط حقیقت نیست که به عدالت میانجامد، این عدالت است که به حقیقت میانجامد.

ترجمه: گلناز سادات غفاری