در گفت و گو با صبح ما؛

یک دیپلمات پیشین گفت: وقتی بخشی از مردم این کشور در قالب پشتون‌ها قائل به‌سبکی از زندگی هستند نباید اجازه داد که همه مردم افغانستان را مجبور به‌تحمل روش‌های قرون وسطایی کنند.

 

صبح ما | تهران میزبان مذاکرات میان افغانستان و طالبان است تا شاید از درون این گفت‌وگوها برای وضعیت کنونی این کشور چاره‌اندیشی شود. با این وجود گزارش‌ها از خاک افغانستان همچنان نشان از پیشروی طالبان دارد و اقوام فارسی زبان هم قصد دارند در برابر آن‌ها  مقاوت کنند طوری‌که پسر احمدشاه مسعود وارد میدان نبرد شده است. با این وجود حالا بخش زیادی از نگرانی‌ها به آغاز یک جنگ قومی و آواره شدن جمعیت این کشور معطوف شده است، جمعیتی که ممکن است برای رهایی از جنگ به‌سمت ایران حرکت کند و موجی از مهاجران بی‌سرپناه باقی بگذارد.

درهمین‌باره فریدون مجلسی، دیپلمات پیشین در گفت‌وگو با «صبح ما» بیان می‌کند: «طالبان یک ساختار سیاسی اجتماعی بزرگ و بهره‌مند از حمایت‌های عامیانه پایین‌ترین سطوح فرهنگی افغانستان است که متاسفانه تعداد آن‌ها هم کم نیست. طالبان بهره‌مند از حمایت‌های لجستیکی از جانب پاکستان است که خواهان بلعیدن بخش عمده افغانستان تحت عنوان پشتونستان است. بخش عمده طالبان پشتون‌های پاکستانی هستند که با حمایت از عقب مانده‌ترین گروه‌های فکری کوه نشین پشتونی سعی می‌کنند مانند بار قبلی که با حمایت مالی عربستان و مجهز به توپ و تانک وارد قندهار شدند این‌بار هم افغانستان را تصرف کنند.»

وی ادامه می‌دهد: «البته الان کمی با گذشته فرق کرده است. امروز اکثریت دو سومی فارسی زبان جامعه افغانستان دارای توسعه فرهنگی بیشتری هستند. این گروه درصورت پیشروی‌های طالبان اگرچه بسیار آسیب خواهند دید اما سعی می‌کنند همان‌طورکه احمدشاه مسعود در برابر طالبان ایستاد آن‌ها هم در برابر این هجوم بایستند و در این صورت یک جنگ داخلی بزرگ قومی در افغانستان شکل خواهد گرفت.»

مجلسی با اشاره به افزایش مهاجران افغانستانی به‌سمت ایران عنوان می‌کند: «دولت ایران باید خودش را برای هجوم عظیم مهاجران افغانستانی که از شر سیاهی فکر و رفتار طالبان خواهند گریخت آماده کند. دولت ایران باید تلاش کند حتی با حضور نظامی در بخشی از ایالت هرات در افغانستان اردوگاه بزرگی را برای این آوارگان تاسیس کند و آن‌ها را در داخل خود افغانستان نگه دارد. برای این‌که به‌دلیل تنها بودن ایران در عرصه بین‌المللی اگر این مهاجران وارد ایران شوند مسئولیت نگهداری و هزینه‌های آن به‌عهده ایرانی خواهد افتاد که خودش در اثر جنگ‌های سوریه، لبنان، حماس و یمن به‌شدت آسیب دیده است، خسارت مالی زیادی را تحمل کرده و دیگر چیزی ندارد که بخواهد با آن از عهده‌دار صدها هزار آواره افغانستانی شود. اما اگر این کمپ در داخل خاک افغانستان باشد آن‌گاه برای تامین هزینه‌های آن تا روشن شدن تکلیف این کشور به‌عرصه بین‌المللی رجوع خواهد کرد.»

این کارشناس سیاست بین‌المل با اشاره به وضعیت کنونی افغانستان می‌گوید: «اگر چنانچه طالبان بخواهد به توسعه خودش ادامه دهد، همان‌طورکه برخی از سربازان پشتون از ارتش افغانستان به آن‌ها پیوستند، برعکس آن، گروه‌های بزرگی از اقوام در این کشور به ارتش خواهند پیوست و این یک نوع جدایی و تجزیه است. جنگ بر سر این است که کدام گروه سهم بیشتری بگیرد. متاسفانه ممکن است عربستان و آمریکا به‌دلیل خصومتی که با ایران دارند بدون توجه به آینده و تاریخی که پیش خواهد آمد از طالبان و پشتون‌ها در افغانستان حمایت کنند. یعنی نوعی ایرانی ستیزی هم در پشت این ماجرا متاسفانه وجود دارد.»

مجلسی ادامه می‌دهد: «من از حمایت‌های برخی محافل در ایران از افغانستان حیرت می‌کنم. گویی دیپلمات‌های شهید ما در افغانستان را برق گرفته بود نه این‌که طالبان آن‌ها را به‌شهادت رسانده باشد. این شرایط به‌نفع ایران نیست، متاسفانه غیبت ایران از عرصه بین‌المللی و خصومت ورزی‌هایی که با کشورهای مختلف انجام شده دوستی برای ایران باقی نگذاشته است تا بتواند حامی ایران باشد. به هر صورت ایران دارای یک هویت فرهنگی در آن بخش دوسوم فارسی زبان در افغانستان است؛ اما نمی‌تواند از حقوق این گروه دفاع کند. من گمان می‌کنم جمعیت فارسی زبان افغانستان همان‌طورکه فرزند احمدشاه مسعود، زنان و جوانان این کشور اعلام کردند در برابر هجوم جهل و تاریک اندیشی ایستادگی خواهند کرد اما این جنگ خسارت‌های بزرگی به افغانستان و ایران وارد خواهد کرد.»

این دیپلمات پیشین با اشاره به مذاکرات میان دولت ایران و طالبان یادآوری می‌کند: «من شخصاً در آغاز موافق تماس ایران و طالبان نبودم اما اکنون که تماس‌ها جنبه سه‌جانبه پیدا کرده یعنی دولت افغانستان در آن حضور دارد با مذاکرات موافقم. ضمن این‌که در وضعیت کنونی افغانستان چاره‌ای نمی‌بینم جز فدرالیسم در آن کشور. شما توجه کنید این‌که مردم افغانستان تمایل دارند آن‌ها را به‌جای افغانی افغانستانی بنامند براین اساس است که افغان نام دیگر قوم پشتون است، لذا وقتی همچین واقعیتی در افغانستان وجود دارد شاید با ایده فدارال شدن افغانستان بشود کاری برای آن‌ها انجام داد.»

او ادامه می‌دهد: «نکته مهم این است وقتی بخشی از مردم این کشور در قالب پشتون‌ها قائل به‌سبکی از زندگی هستند نباید اجازه داد که همه مردم افغانستان را مجبور به‌تحمل روش‌های قرون وسطایی کنند. باید اجازه داد بخش فارسی زبان افغانستان که دارای مدارس و دانشگاه هستند به زندگی خود ادامه دهند. بنابراین شاید بشود با ایده فدرال کردن افغانستان این دو گروه در کنار یکدیگر قرار بگیرند که لااقل برای این‌که به‌تجزیه کامل دچار نشوند در قالب یک کشور دو بخشی باهم زندگی کنند. البته گمان می‌کنم پشتون‌ها به این راه رضایت ندهند برای این‌که آن‌ها خودشان را بخش اصلی می‌دانند. آن‌ها خواهند گفت افغانستان کشور پشتونی است و فقط ممکن است با یک بخش فارسی زبان خودمختار موافقت کنند چراکه اگرچه پشتون‌ها در اقلیت هستند اما قدرت نظامی و حمایت‌ها را در اختیار دارند.»