با همه این اشارات و تفاسیر، باید انتخاب راه دوم را که همان، گفت وگوی صریح و بدون لکنت در خصوص مطالبات واقعی مردم و منافع راستین ملی بوده به اصلاحگرایانی چون سیدمصطفی تاجزاده تبریک گفته و پایمردی او را در مشی گذشته تا امروزش را به فال نیک بگیریم.
به گزارش صبح ما، در واپسین روزهای منتهی به “انتخابات ریاست جمهوری” خردادماه، فضای عمومی جامعه ایران در نوعی بیاعتنایی خودخواسته و اعتراضی، توام با ابهامات و تردیدهای فراوان، نسبت به این آوردگاه مهم در سپهر سیاست کشور به سر میبرد.
جامعهای که از سویی، آمال، مطالبات و نهایتا، رویاهای دور و نزدیک خود را به نوعی در پوششی از بیم و کورسوی امید به نظاره نشسته و از دیگر سو با هر موضع و کنش از سوی حاکمیت و ارکان آن، نظیر شورای نگهبان، همین روزنه کوچک را نیز، تنگ تر و دورتر از پیش میبیند.
سرمایه و پایگاه اجتماعی که همانا، بنیان مشروعیت هر حکومتی تلقی شده، این روزها در ایران با کروری از کاستیها در سستی بیسابقه و فقدانی نزدیک به سر میبرد و البته، نمیتوان آن را تا همیشه به همین منوال مسجل دانست.
در این میان اما، اصلاحطلبان به عنوان یکی از ریشهدارترین جریانهای سیاسی ایران از مشروطه تا به حال، امروز بر سر روش گفتگوی خود با جمهور مردم در دو راهی روشنی قرار دارند. دو راهی ای که در یک جهت آن، مثقالطلبی و تقلیل مطالبات اساسی ملت به مسائل کوچک و حداقلی خودنمایی کرده و در جهت دیگر، اصلاحگرایی و طرح دآد اساسی ملک و ممکلت در این بزنگاه تاریخی، چشم انتظار کنشی جدی است.
امروز و در این بازه خطیر که به حق و به دور از کلیشه، باید آن را “وهله حساس کنونی” نامید، کشور و مردمان آن، پس از تحمل سنگینترین تحریمهای بیسابقه ترامپ-که برخی، همچنان آن را بر پایه منافع خود، نعمت تلقی میکنند- و تنگناهای خانمانبرانداز اقتصادی، سخت تشنه گشایشی تاریخی بوده و انتظار آن دارند که با شکلگیری راهی برای تنفس، بار دیگر جوانه زده و مجال زندگی- و نه، زنده ماندن- بیابند.
حال اما، بارقههایی از این گشایش در مذاکرات وین به چشم میخورد و در صورت حصول ظریف و تیم مذاکرهکننده به توافقی برای احیای برجام، میتوان، رنگین کمان آن را پس از بارانهای سیلآسای موسمی تحریم و خودتحریمی به نظاره نشست.
چه بخواهیم و چه نه؛ امروز حل بسیاری از گرههای کنونی در حکمرانی مطلوب کشور به سیاست خارجی و مناسبات آن، پیوندی کم سابقه یافته است. در چنین شرایطی، روند مذاکرات مثبت بین تهران و ریاض نیز در بغداد، میتواند هر مخاطبی را به ایجاد گشایش در مناسبات منطقهای کشور، سالها پس از حمله عناصر خودسر! به سفارت عربستان و آسیب جدی به منافع ملی، امیدوار سازد.
در این بزنگاه تاریخی، همه جریانهای سیاسی باید گفتمان خود را با مناسبات روز منطبق ساخته و آینده ایران را بر اساس واقعیات موجود و نه بر مبنای اوهام به تصویر بکشند. در این میان و همانگونه که پیشتر مورد اشاره قرار گرفت، اصلاحطلبان نیز در چنین بازه تاریخی، دو راه در پیش رو خواهند داشت. نخست اینکه، راه اصلاحطلبی مثقالطلبانه را در پیش گرفته و مطالبات جدی و بنیادین مردم را در پوشش لفافهگویی و سیاستورزی ملتمسانه و محافظهکارانه با طرح مسائل حداقلی با حاکمیت و هسته سخت قدرت به مسلخ ببرند.
راهی که البته، پیشتر چندباری امتحان خود را به نافرجامی پس داده و خروجی آن را با عملکرد چهرههای نیابتی و البته، واکنش توام با دافعه شدید از سوی حاکمیت شاهد بودهایم. راهی که مردم گلهمند، خروجی آن را امروز با پرچمداری چهرههای منفعل، خنثی و شیفته قدرت میشناسند و شاید بتوان واکنش عمومی جامعه را به این رویکرد در انتخابات! مجلس یازدهم و آرای کاندیداهای ۲۴۰۰ و چند نفره به ورطه مثال کشید.
راه دوم اما، سخن گفتن بیلکنت، صریح و البته دلسوزانه با هسته سخت قدرت بر سر منافع ملی است که در این گردنه سخت تاریخ، شاید بتوان آن را لازمترین ملزومات تحقق «فردای بهتر» برای ایران دانست. در این بازه حساس که اسرائیل به مدد حمایتهای ترامپ و همکاری برخی از دول عربی منطقه، هر روز با حرکت مانورگونه ناوچهها و زیردریاییهایش در نزدیکی مرزهای آبی ایران، ماجراجویی جدیدی را دنبال میکند، در این وهله که معیشت یومیه ملت ستم کشیده کوچه و بازار به گروگان تحریم خارجی، برخی ناکارآمدیها و البته، خودتحریمی حزب پادگانی درآمده، در کشاکش نگران کنندهای که جمهوریت نظام، روز به روز و بعضا، ساعت به ساعت با موضعگیریها و اقدامات شاذ در برخی نهادها به قربانگاه کشانده میشود، دیگر، راهی برای در پیش گرفتن مشی منفعلانه و گدایی از اصحاب قدرت نمانده و اصلاحطلبان اصیل، همه با هم باید با صریحترین وجه موجه و با تکیه بر قانون اساسی به عنوان میثاق ملی به گفت وگو با هسته سخت قدرت پرداخته و بایستههای این شرایط حساس را گوشزد کنند.
مثقالگرایانی که تا به امروز، ادبیات منفعلانه و توام با التماس را به استخدام خود درآورده و بیاعتنا به بیتوجهی ارکان قدرت، مطالبات عمومی مردم را قربانی خواستههای دم دستی و ناکارآمد خود به نمایندگی از جامعه کردهاند، بدانند که نه هسته سخت قدرت با چنین مشی لاکپشتی به مطالبات آنها توجه خواهد کرد و نه مردم، حلقه گل اعتماد را دگرباره بر گردنشان، خواهند آویخت.
با همه این اشارات و تفاسیر، باید انتخاب راه دوم را که همان، گفت وگوی صریح و بدون لکنت در خصوص مطالبات واقعی مردم و منافع راستین ملی بوده به اصلاحگرایانی چون سیدمصطفی تاجزاده تبریک گفته و پایمردی او را در مشی گذشته تا امروزش را به فال نیک بگیریم.
چرا که در این آوردگاه مهم، جایی برای محافظهکاری و پیجویی منافع ملی با حداقلطلبی و پردهپوشی نیست. امروز اگر به صراحت و با اتکا بر قانون اساسی بر منافع ملی ملت و مطالبات جمهور پافشاری نکنیم، شاید در وهلههای آتی، “ایران” از این فرصت سوزی منفعلانه، آسیبی جدی ببیند. فردایی که بیتردید، تاریخ در بیپردهترین وجه و بدون روتوش به قضاوت در خصوص ماوقع امروز آن خواهد نشست.