در گفت وگو با صبح ما؛

یک تحلیلگر مسائل بین المللی به صبح ما گفت: اختلافاتی که در دوره ترامپ بین اروپا و آمریکا به دلیل منش خاص ترامپ و خروج از برجام ایجاد شده بود در دوره بایدن تقریبا از بین رفته و حداقل در مورد ایران دارای مواضع یکسانی هستند و شاید به جرات بتوان گفت موضع اروپا در قبال ایران  اندکی تندتر از آمریکاست.

 

صبح ما | آن‌طورکه مشخص است مذاکرات پرونده هسته‌ای ایران در روزهای آینده شروع می‌شود. مذاکراتی که نه اولین دور آن است و نه احتمالاً آخرین دور آن، اما این دور از مذاکرات قرار است با یک تیم جدید و در دولت سید ابراهیم رئیسی از سر گرفته شود. حالا حسین امیرعبداللهیان به‌جای محمدجواد ظریف بر صندلی وزیر خارجه نشسته و علی باقری کنی معاون وزارت خارجه قرار است مسئول مذاکره کننده طرف ایرانی باشد، کاری تا پیش از این سید عباس عراقچی به‌عهده داشت. باقری معتقد است در دور اخیر گفت‌وگوها به‌پای مذاکره با ۴+۱ می‌نشیند تا این‌طوری ایالات متحده را کنار گذاشته باشد، و ابراهیم رئیسی می‌خواهد مذاکرات را با ایده‌ی لغو تمام تحریم‌ها دنبال کند، مسئله‌ای که باید دید واکنش طرف غربی به آن چه خواهد بود. همه این موارد در کنار آسیب‌های احتمالیِ فرسایشی شدن مذاکرات پرسش‌هایی شدند که آن‌ها را با «جاوید قربان اوغلی» دیپلمات سابق کشورمان درمیان گذاشتیم. در ادامه متن این گفت‌گو امده است.

به گفته‌ی آقای باقری قرار است مذاکرات از آذر ماه شروع شود، این در شرایطی است که آقای رئیسی معتقد است مذاکرات باید منجر به لغو تمام تحریم‌ها شود، به نظر شما واکنش طرف غربی‌ها به این خواسته‌ی ایران چیست؟

 

قطعا خبری خوشحال کننده‌تر از این گزاره که «همه تحریم ها لغو شود» نیست. برای بنده هم به عنوان فردی از آحاد مردم این یک آرزوست. بر اساس حکم‌رانی خوب (Good Governence) وظیفه دولتمردان تامین زندگی توام با امنیت و رفاه برای ملت است. ضمن اینکه رفع تحریم‌ها از طریق مذاکره امکان پذیر است. اگر منظور جناب رئیسی از لغو «همه تحریم‌ها» تحریم‌هایی است که در سال ۲۰۱۵  توافق شد، به نظرم قابل دستیابی است. البته باید توجه کرد که شرایط امروز با آن سال بسیار متفاوت است و به طور طبیعی نتیجه مذاکره هم که نوعی چانه زنی است تابعی از متغیر «توازن قدرت» است.

تصور می‌کنم هدف ایران از طرح «لغو همه تحریم‌ها» بالا بردن قدرت چانه زنی است. گفته می‌شود ایران با ۱۵۰۰ تا ۱۷۰۰ نوع تحریم روبروست. همچنین بر اساس اخبار غیر رسمی آمریکا در شش دور مذاکره وین در دولت قبل لغو بیش از ۷۰۰ تحریم را پذیرفته است. اینها تحریم‌های منتج از بحران هسته‌ای ایران است. اگر آقای رئیسی با این رویکرد می‌تواند بخش بیشتری از تحریم‌ها را لغو کند باید از آن استقبال کرد. ولی هر گونه اشتباه محاسبه‌ای مانند آنچه که در زمان احمدی‌نژاد شاهد بودیم منجر به شکست مذاکرات خواهد شد که خبر خوبی برای مردم و اقتصاد تحت فشار کشور نیست.

بعید می‌دانم طرف غربی (که البته منظور امریکا است) لغو «همه تحریم‌ها» را بپذیرد. مضافا اینکه این امر از اختیارات رییس جمهور آمریکا خارج و مستلزم پروسه‌ای طولانی است. لذا به نظر می‌رسد ایران بهتر است در این مرحله تمرکز بر مطالبه قابل دستیابی و بازگشت همه طرف‌ها به توافق ۱+۵ داشته باشد که بهتر جواب می‌دهد. این مطالبه با توجه به خروج خودسرانه ترامپ در هر مذاکره و یا نهاد بین المللی«مسموع» و قابل دفاع است.

البته این رویکردی کلی مذاکرات است و طبیعی است با توجه به گام‌های برداشته شده از سوی ایران پس از خروج ترامپ از برجام، اختلافات با آژانس بین‌المللی انرژی هسته‌ای در مورد نظارت که در چند ماه اخیر بیشتر شده و اقدامات ایران که به نظر طرف مقابل باعث کاهش زمان «گریز هسته‌ای» شده ، موضوعات مذاکرات را بسیار پیچیده کرده است. با این حال گریزی از مذاکره نیست. ضمن اینکه کم هزینه‌ترین راهکار برون رفت از بحران و بن بست کنونی است.

 

آیا ایده‌ی لغو تمامی تحریم‌ها منجر به طولانی شدن مذاکرات و فرسایشی شدن آن می‌شود، اصلاً شرایط اقتصادی کشور تاب و توان یک مذاکره فرسایشی را دارد؟

 

از زمان آغاز بحران هسته‌ای کشور قریب به دو دهه می‌گذرد. یعنی ایران نزدیک به بیست سال است که بخش عظیمی از توان محدود دیپلماسی ایران مصروف بحران هسته‌ای است. مهمترین تاثیر توافق هسته ای ۲۰۱۵(برجام) پایان دادن به این روند بود.

سخنگوی وزارت خارجه در آخرین موضع گیری شروط ایران را لغو همه تحریم‌ها، تضمین عدم خروج مجدد آمریکا و عذرخواهی از خروج ترامپ عنوان کرده، مضافا اینکه مصوبه مجلس هم مانع توافق دولت قبل در شش دور مذاکره شد. الان هم بعید است آمریکا شروط ایران را بپذیرد. در این صورت باید منتظر تکرار سناریوی مذاکرات بی‌نتیجه و البته پرهزینه دوره احمدی نژاد/ جلیلی باشیم. با این تفاوت که این بار واقعا اقتصاد کشور تاب تحمل وضعیتی که گرفتار آن است را نخواهد داشت. فرسایشی شدن مذاکرات به یقین به ضرر ماست مگر اینکه برنامه دیگری در نظر باشد که آن هم ارجاع مجدد پرونده به شورای امنیت سازمان ملل، فعال شدن قطعنامه‌های ششگانه تعلیق شده و شکل گیری اجماع جهان علیه ایران را در پی خواهد داشت.

 

آقای باقری عنوان کردند مذاکرات ما با ۴+۱ است، آیا اساساً مذاکره‌ی پرونده هسته‌ای ایران بدون ایالت متحده امکان دارد؟

 

راهبرد مذاکرات ایران با ۱+۴ تنها به این دلیل است که آمریکا در زمان ترامپ خودسرانه و بی اعتنا از برجام خارج شد. توافقی که حاصل ۲۲ ماه مذاکره شش کشور ( به شمول هر پنج عضو دائم شورای امنیت) با ایران بود. اگر چه اطلاق مذاکرات ۱+۵ نادرست نیست اما واقعیت این بود که ما با آمریکا توافق کردیم. بقیه نقش معتنابهی در دستیابی آن توافق نداشتند کما اینکه مخالفت دیگر اعضای مذاکره کننده نیز تاثیری نداشت. چنانچه فرانسه در آخرین روزها تحت فشار اسراییل و عربستان ،ساز مخالف کوک کرد ولی به جایی نرسید. روس‌ها هم چندان روی خوشی با توافق نداشتند ولی نتوانستند مانع آن شوند.

موضع آمریکا در حال حاضر شروع مذاکرات از نقطه قطع آن در شش دور آن در وین در دولت قبلی است. البته نمی‌دانیم در  شش دور مذاکرات وین چه توافقاتی شده است. آن‌طور که پیداست دولت رئیسی با آن موافق نیست.

اگر قرار است ایران با آمریکا توافق کند تحریم‌ها هم  از طرف آمریکا برداشته شود چه اصراری بر نفی عامدانه بازیگر اصلی پرونده مناقشه هسته‌ای وجود دارد. چرا با طرف اصلی به شکل مستقیم مذاکره نمی‌کنیم؟ مذاکره با بازیگران فرعی اتلاف وقت است. از این طریق دستیابی به توافق با هر رویکردی آسان‌تر و سهل الوصول‌تر است، ضمن اینکه همه را هم غافلگیر می‌کند.

 

به نظر شما چقدر ممکن است توافقی حاصل شود آیا ایران و آمریکا بلاخره می‌توانند مشکلات خود را حداقل در چارچوب برجام حل کنند؟

بایدن کرارا برنامه خود در باره ایران را احیای توافق هسته ای ۲۰۱۵ یا همان برجام اعلام کرده است. دلیلی بر اینکه این یک تاکتیک باشد، موجود نیست. البته در زمان توافق برجام  گمانه زنی هایی در باره برجام ۲ و ۳ مطرح شد ولی هرگز به صورت رسمی مطلبی در این خصوص گفته نشده است. آمریکا در کنار مهار ایران در عدم دستیابی به سلاح هسته‌ای خواستار مذاکره در باره منطقه و برنامه موشکی ایران است. اختلافاتی که در دوره ترامپ بین اروپا و آمریکا به دلیل منش خاص ترامپ و خروج از برجام ایجاد شده بود در دوره بایدن تقریبا از بین رفته و حداقل در مورد ایران دارای مواضع یکسانی هستند و شاید به جرات بتوان گفت موضع اروپا در قبال ایران اندکی تندتر از آمریکاست. در چنین شرایطی  اتکا و شرط بندی ایران به مواضع روسیه و چین خطای بزرگی است. رفتار روسیه در موارد متعدد از جمله در رای مثبت به قطعنامه‌های شورای امنیت در دوره احمدی‌نژاد و در سال‌های اخیر در مسائلی مانند اسراییل ، بحران سوریه و تحولات اخیر آذربایجان و قره باغ مثال‌های روشنی درباره راهبرد روسیه است. چین هم با هفتصد میلیارد روابط تجاری با آمریکا به رغم برنامه توسعه طلبانه « کمربند- راه » خواستار بالابردن تنش با آمریکا جز در مواردی که به تمامیت ارضی مربوط می‌شود نیست. روابط هر دو اینها با اسراییل ممتاز است. بنابراین باور من این است که کاهش تنش با آمریکا را باید به طور جدی در راهبرد سیاست خارجی خود بگنجانیم. این نه تسلیم است و نه عدول از ارزش‌ها. ضمن اینکه تعامل با جهان به شمول شرق و غرب ( در مفهوم جغرافیایی آن ) برای کشور مستقلی مانند ایران ، مغایرتی با تعامل با آمریکا ندارد.