محسن هاشمی

امروز که ۱۶ سال است روند توسعه در کشور متوقف شده و موج فقر هر روز بیش از گذشته جامعه را می‌بلعد، بیش از گذشته افکارعمومی و نخبگان، قدر دولت سازندگی و سردار سازندگی را می‌دانند، با افزایش تحصیلات و دسترسی مردم به اطلاعات، تفاوت نگاه‌ها و حرکت‌ها به خوبی نمایان شده است که کدام تفکر کشور را به سوی انزوا، فقر، افراطی‌گری و عقبگرد می‌برد.

 

محسن هاشمی نوشت: در آستانه سالگرد آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی قرار داریم، شخصیتی که تعریفی متفاوت را از انقلابی‌گری و ارزشی بودن به جامعه ما ارایه کرد. در جامعه‌ای که انقلابی‌گری در مشت‌های گره کرده و مرگ بر گفتن و بالاتر رفتن از دیوار سفارت‌ها تعریف می‌شد، هاشمی چهره‌ای بود که انقلابی‌گری را در توانمند کردن یک کشور و تامین رفاه برای مردم دنبال می‌کرد و همین وجه ممیزه و تفاوت وی با بسیاری از انقلابیون داخلی و حتی انقلابیون دیگر کشورهای جهان بود. در عصر متلاطمی نظیر قرن بیستم که دوران اوج انقلاب و انقلابی‌گری در جهان سوم بود، شاید اکبر هاشمی‌رفسنجانی، به عنوان چهره‌ای انقلابی و به قول منتقدانش سوپرانقلابی یک استثنا محسوب می‌شد و مقابله با استکبار و استعمار را در توانمند کردن اقتصاد و بهبود شرایط زندگی مردم و نه قراردادن مردم در زیر فشارهای معیشتی و انتظار رفتار انقلابی داشتن از مردم تعریف می‌کرد. در دورانی که انقلابی‌گری با خشونت، انفجار، ترور و جنگ شناخته می‌شد، هاشمی‌رفسنجانی، انقلابی‌گری رادر توسعه و سازندگی کشور می‌دانست و با همین نگاه، در دهه چهل و در دوران اوج مبارزه و هجرت و تعقیب ساواک، مدرسه اسلامی را با عنوان رفاه تاسیس و همین تجربه را بعد از انقلاب در ماجرای تاسیس دانشگاه آزاد اسلامی در اوج جنگ تکرار کرد. هاشمی در همان دوران در سفرهایی که برای سازماندهی مبارزین خارج از کشور به امریکا، اروپا و شرق آسیا داشت، پروژه‌های سازندگی نظیر مترو، جنگل‌های مصنوعی، نظام آموزشی و صنایع مدرن را دنبال می‌کرد و از آن ایده می‌گرفت و به همین علت با پیروزی انقلاب و در اوج جنگ، سه پروژه کلیدی سازندگی و توسعه را با موضوعات دانشگاه آزاد، مترو و شبکه فاضلاب تهران در نماز جمعه مطرح و در مجلس و دولت پیگیری کرد و بدون اعتبار و بودجه دولتی، توانست از منابع سیستم بانکی، کمک‌های مردمی و بین‌المللی این پروژه‌ها را فعال کند تا در دهه‌های بعد ارزش آنها برای مردم مشخص شود.
در دولت سازندگی، سرعت و شتاب هاشمی برای بازسازی ویرانی‌های دوران جنگ و محرومیت‌های ایران شتاب گرفت و اگرچه سقوط قیمت نفت و کارشکنی‌های نیروهای افراطی چپ و راست، مانع تحقق‌ بخشی از دستاوردهای دولت سازندگی شد اما همچنان این دولت موفق‌ترین دولت تاریخ انقلاب محسوب می‌شود و دستاوردهای اقتصادی دولت اصلاحات نیز در تداوم و بر زیرساخت‌های دولت سازندگی بنا شد و ایران برای نخستین و آخرین بار یک دوران ۱۶ ساله توسعه اقتصادی با رشد ۶درصدی را تجربه کرد.
امروز که ۱۶ سال است روند توسعه در کشور متوقف شده و موج فقر هر روز بیش از گذشته جامعه را می‌بلعد، بیش از گذشته افکارعمومی و نخبگان، قدر دولت سازندگی و سردار سازندگی را می‌دانند، با افزایش تحصیلات و دسترسی مردم به اطلاعات، تفاوت نگاه‌ها و حرکت‌ها به خوبی نمایان شده است که کدام تفکر کشور را به سوی انزوا، فقر، افراطی‌گری و عقبگرد می‌برد و کدام نگاه ایران را به سوی توسعه، رفاه، پویایی و تعامل با جهان سوق می‌دهد.
انقلابی‌گری در نگاه هاشمی‌رفسنجانی، مبتنی بر تامین معیشت و ساختن آینده کشور در کنار دفاع از ارزش‌های اسلامی و انقلابی بود و نگاه شعاری و رادیکالی که روزی از طرف افراطیون چپ و امروز از طرف افراطیون راست سر داده می‌شود و انقلاب را به معنای رادیکالیسم می‌داند امروز در نظر نخبگان و حتی مردم عادی کشور، شکست خورده و مطرود است.
اگرچه امروز شعار افزایش تولید داخلی، ایجاد اشتغال و بالابردن قدرت خرید اقشار پایین جامعه در تریبون‌های رسمی بسیار طرح می‌شود اما باید دانست که لازمه این اهداف، ایجاد امنیت اقتصادی، حمایت از بخش خصوصی، کاهش هزینه تبادل با جهان و فراهم کردن بستر صادرات کالا و واردات کردن فناوری و تجهیزات مورد نیاز کشور برای افزایش تولید است.
سازندگی بدون کاهش هزینه‌های سربار حاکمیت و افزایش بودجه‌های عمرانی شکل نمی‌گیرد، سازندگی نیازمند حفظ ارزش پول ملی و دسترسی به بازارهای بین‌المللی است و مسیر سازندگی و انقلابی‌گری در دایره‌المعارف هاشمی با راه ماجراجویی و شعارزدگی متفاوت است.

 

منبع: اعتماد