هادی سروش

در اندیشه حضرت مسیح که طبیبِ بی رقیبِ هر بیمارِ نابینا و ناشنوایی است، مرض سختِ “جهالت” قابل معالجه نیست! این بیماری ، از آنِ مغرورانِ خود رائی است!

 

هادی سروش نوشت:

به نام خدا

وحدت “رسالت” در کثرت “رسولان”

راه متین و کمترشناخته شده قرآن بر “وحدت رسالت” است ؛《دین مقبول الهی یک حقیقت و آن تسلیم بودن ؛ الدین عندالله الاسلام》(آل عمران /۱۹)

ما مسلمین بر اساس آموزه قرآن به باوری معتقدیم که ؛ “قرآن کریم” هیمنه بر دیگر صُحُف آسمانی دارد همانطوری که حضرت محمد پیامبر رحمت (ص) بر دیگر انبیاء اشرفیت دارد؛《أنزلنا إلیک الکتاب بالحقّ مصدّقاً لما بین یدیه من الکتابِ و مهیمناً علیه》.(مائده/۴۸)

نکته اینجاست ؛ این مبنای حق، نباید باعث شود توجه ما مسلمانان به آموزه های بسیار بزرگ و سترک انبیاء مرسل الهی کمتر شود! گر چنین باشد از مسیر قرآن و روش اهلبیت (ع) دور شده ایم.

قرآن از بسیاری از انبیاء و زندگی و آموزه های توحیدی و اجتماعی شان به تفصیل نام برده است و همگان را به آن دعوت میفرماید؛ «یبنى ءادم إمّا یأتینّکم رسل مّنکم یقصّون علیکم ءایتى»(اعراف/۳۵)
و درست سیره ائمه اطهار (ع) نیز؛ ورود تفصیلی به شخصیت و زندگی و سیره آنان است.

مسیح پیامبر ناشناخته خدا
برای اعتراف این موضوع، فقط کافی است به دو آموزه مهم او که یکی در اوج “عرفان” است، و دیگری ناظر به مسائل “اجتماعی و سیاسی” است، توجه وافر فرمایید تا عظمت روحی آن پیامبر بزرگ را بشناسید.

موضوع اول؛ “سقوط معرفتی”
بنا به کلام بی بدیل عیسای مسیح؛ ورود به گناه؛ ورود به آتش است، و تصور گناه و لذت آن تصور [ بدون ارتکاب ] ؛ دود وسیاهی بر جان و روح آدمی است .
باور این حقیقتِ معرفتی، “باب الله” را به روی انسان می گشاید.

متن فرمایش حضرت مسیح را ببینید؛
امام صادق (ع) میفرماید: روزى حواریّون نزد حضرت عیسى (ع) آمدند و به حضرتش عرض کردند:
اى آموزگار نیکى! ما را ارشاد فرما.
حضرت عیسى (ع)به آنان فرمود:《موسى کلیم اللّه به شما دستور داده است که به خداوند تبارک و تعالى سوگند دروغ یاد نکنید و من به شما فرمان مى‌دهم که به خداوند نه سوگند دروغ و نه راست یاد کنید.
حواریّون عرض کردند: اى روح اللّه! بیشتر ما را راهنمایى فرما.
حضرت مسیح (ع) فرمود: موسى کلیم اللّه به شما فرمان نموده است که [گناه] زنا نکنید و من به شما دستور مى‌دهم که اصلا در مورد[گناه] فکر هم نکنید. زیرا هرکس در مورد[گناه] زنا فکر کند مانند کسى است که در خانه‌اى طلاکارى شده آتش بیفروزد و دود آتش، نقش و نگارها را سیاه کند، گرچه خانه آتش نگرفته است. / إجتمع الحواریّون إلی عیسی(ع) فقالوا له: یا معلّم الخیر، أرشدنا. فقال لهم: إن موسی کلیم اللّه(ع) أمرکم أن لاتحلفوا باللّه تبارک وتعالی کاذبین وأنا آمرکم أن لاتحلفوا باللّه کاذبین ولاصادقین.
قالوا: یا روح، اللّه زدنا. فقال: إن موسی نبیّ اللّه(ع) أمرکم أن لا تزنوا وأنا آمرکم أن لاتحدّثوا أنفسکم بالزنا فضلاً عن أن تزنوا؛ فإنّ من حدث نفسه بالزّنا کان کمن أوقد فی بیت مزوق فأفسد التّزاویق الدّخان وإن لم یحترق البیت. 》[الکافی۵۴۲/۷]

موضوع دوم ؛ “غرور و خود رائی سیاسی”

در اندیشه حضرت مسیح که طبیبِ بی رقیبِ هر بیمارِ نابینا و ناشنوایی است، مرض سختِ “جهالت” قابل معالجه نیست! این بیماری ، از آنِ مغرورانِ خود رائی است!

متن فرمایش ایشان چنین است ؛
امام صادق (ع) از قول حضرت مسیح نقل میکنند که فرمود:
《من توانستم به اذن خداوند مردگان را زنده کنم و پیسى و کورى را شفا بخشم ولى نتوانستم حماقت و نادانى انسان‌ها را درمان کنم.
شخصی از حضرت مسیح (ع) پرسید: احمق به چه‌کسى گویند؟
حضرت فرمود:
کسى که به خود مغرور است و همۀ فضیلت‌ها و خوبى‌ها را براى خود و پیشبرد منافع خود مى‌خواهد و همه حق را براى خود قائل است و دیگران را صاحب حقى نمى‌داند. چنین کسى هیچ دارویى ندارد . / إِنَّ عِیسَى بْنَ مَرْیَمَ قَالَ : دَاوَیْتُ اَلْمَرْضَى فَشَفَیْتُهُمْ بِإِذْنِ اَللَّهِ تَعَالَى وَ أَبْرَأْتُ اَلْأَکْمَهَ وَ اَلْأَبْرَصَ بِإِذْنِ اَللَّهِ ، وَ عَالَجْتُ اَلْمَوْتَى فَأَحْیَیْتُهُمْ بِإِذْنِ اَللَّهِ ، وَ عَالَجْتُ اَلْأَحْمَقَ ، فَلَمْ أَقْدِرْ عَلَى إِصْلاَحِهِ !
فَقِیلَ : یا رُوح اَللَّه و ما اَلْأَحْمَقُ ؟ قَالَ : اَلْمُعْجَبُ بِرَأْیِهِ وَ نَفْسِهِ اَلَّذِی یَرَى اَلْفَضْلَ کُلَّهُ لَهُ لاَ عَلَیْهِ وَ یُوجِبُ اَلْحَقَّ کُلَّهُ لِنَفْسِهِ وَ لاَ یُوجِبُ عَلَیْهَا فَذَلِکَ اَلْأَحْمَقُ اَلَّذِی لاَ حِیلَهَ فِی مُدَاوَاتِه》[قصص الانبیاء راوندی/۴۱۷]

نکته مهم در کلام مسیح این است که “خودرائی” درموارد “حق وحقوق” مطرح شده واین صِرفاً یک خود رائیِ اخلاقی نیست بلکه خودرائی سیاسی است که ارباب قدرت به آنچنان سقوط اخلاقی میرسند که حاضر به تمکین هیچ حقی نیستند!کسانیکه بهرمند ازمنفعت و یا منصبی هستند و بار “حق مردم” را نیز،بدوش دارند.