هر نوع سادهسازی در تحلیل سیاست در جامعه ایران (مثل تعمیم جنبش مدنی آب اصفهان به سایر جنبشها) خطا است و میتواند به الگوی تغییر تقابلی حکومت و جامعه کمک کند.
حمیدرضا جلائیپور نوشت: نوشته دکتر سعید مدنی درباره جنبش آب در اصفهان خواندنی است ولی به نظر من از سه نقیصه رنج میبرد.
۱-دکتر سعید مدنی تلویحا همه جنبشهای ایران را از جنس جنبش آب در اصفهان محسوب کرده است که در واقع چنین نیست. اعتراضات آب و نسبت حکومت با آن در خوزستان و چهارمحال بختیاری و … با اصفهان تفاوتهایی درخور دارد. تعمیم جنبش آب اصفهان به جنبشهای ایران خطا است. من در اینجا فقط به یک تفاوت اشاره میکنم. در جنبش آب در اصفهان خانوادههای بسیجی و اصولگرا نیز در این جنبش مشارکت داشتند ولی در جنبش آب خوزستان این خصیصه به غلظت اصفهان نبود. لذا در این بستر جمعیت صدها هزار نفری اصفهان اتفاق افتاد و با جمعیت دهها هزار نفری خوزستان در بحران آب ۱۴۰۰ متفاوت بود. دو تفاوت اساسی دیگر هم هست که ذکر آن در حوصله این نوشته کوتاه نیست.
۲-تحلیل جناب مدنی از جنبش آب در اصفهان در خلا صورت گرفته و به دو نکته اساسی توجه نکرده است. اول اینکه تحلیل او به تضادهای منافع بهرهبرداری از آب بین مردم استانهای همسایه توجه نکرده است (کافی است در همین چند روز مروری به نظرات نخبگان استانهای همسایه در فضای مجازی داشته باشیم، که هر ایرانی را نگران میکند). دوم اینکه جناب مدنی به پیامدهای این تعارض منافع بر روی سیاست ایران توجه یک طرفه کرده است. گسترش تضاد و تنش آبی بین مردم میتواند بجای کمک به تحولات ساختاری در حکومت ایران اتفاقا به عکس آن یعنی به اقتدارگرایی در حکومت هم کمک کند. همچنانکه جامعه ایران دو دهه هست که یک «جامعه جنبشی» است ولی در همین جامعه جنبشی بحران تحریم اقتصادی و بحران کرونا پیامد ناخواستهاش این بوده که اقتدارگرایی در ایران یک گام دیگر در حکومت ایران جلو آمد. اگر در نگاه به جامعه جنبشی این واقعیتها را نبینیم، تحلیل ما واقعنگرانه نیست.
۳-وقوع جنبشهای اجتماعی «آمدنی» است و ربط مستقیمی با نیروهای سیاسی دموکراتیک یا غیر دموکراتیک ندارد. لذا معلوم نیست اگر نیروهای سیاسی بخواهند جنبشهای اجتماعی مثل جنبش آب را ابزار اصلی خود برای تغییرات ساختاری در حکومت قرار دهند چه بر سر جنبشهای اجتماعی و مدنی میآید و دیگر اینکه چه مقدار خواهند توانست ساختار حکومت را دموکراتیک کنند. (البته منظور من این نیست که نیروهای دموکراسیخواه در ایران دنبال چنین ابزار سازی هستند ولی نیروهای سرنگونیطلب در فضای مجازی چنین قصدی دارند و هیچ تعهدی هم به “مدنیماندن جنبش آب” و تنشآبی ندارند).
به نظر من هر نوع سادهسازی در تحلیل سیاست در جامعه ایران (مثل تعمیم جنبش مدنی آب اصفهان به سایر جنبشها) خطا است و میتواند به الگوی تغییر تقابلی حکومت و جامعه کمک کند. همچنان که دکتر مدنی تاکید کردند معضل آب در ایران راه حل کوتاه و آسان ندارد (و سایر معضلات اقتصادی و سیاسی در ایران نیز چنین است) ولی هر تحلیلی و راه حلی اگر مشوق همکاری بین حکومت و جامعه (برای حل مسائل اساسی مثل آب) نباشد، معلوم نیست آن راه حل در عمل چقدر مفید باشد. در همین جنبش آب اصفهان اگر نمایندگان مورد توجه مردم با حکومت وارد تعامل بشوند که بطور نانوشته وارد شدهاند (و البته این تعامل شایسته است مبتنی بر حفظ منابع طبیعت «ایران» باشد نه طبیعت یک «استان») میتواند به نتایج مفیدتری برسد و از این نظر درسی برای سایر جنبشهای آبی کشور بشود.
منبع: کانال نویسنده