سلمان موسوی

میر محصور برای نجات ایران کار را یکسره کرد، اینک فریاد میرحسین نه در اختر بلکه از خزر تا خلیج فارس در آسمان ایران در گوش مردان و زنان آزادی خواه و حقیقت جوی نجوا می کند.

 

سلمان موسوی نوشت: روح بزرگ و سایه سنگین میر حسین موسوی فراتر از حصارهای کوچه ی اختر است.اوست که گرچه بالهایش در قفس استبداد زنجیر شده اما پروازش بر آسمان آزادی خواهی خواب از چشمان ظلم و جور زمانه اش رمانده است.

کیستی که‌اینگونه با کلامت اقتدار پوشالی ستونهای تمامیت خواهی را به لرزه درآورده ای.چه‌ خوش‌احوالی است بامعجزه ی اراده لرزه بر اندام دیکتاتوری پول، اسلحه و رسانه انداختن.

آنچه تو را از این جماعت لاقید تمیز داد روح آمیخته به هنر توست،تو برای مطامع دنیوی و ماندن در قدرت و غلتیدن در ثروت، نان در خون مردم نزدی ،تو می‌توانستی در نقاب‌مصلحت، لباس عافیت برتن بپوشانی و از مواهب لاسیدن با هسته سخت قدرت بهره مند گردی، اما تمامی این زشتی های به ظاهر زیبا را فدای عهدی که با مردم ات بستی نمودی و ماندن در دل مردم را به باتلاق حکمرانی نامطلوب زمانه ات ترجیح دادی.

میرحسین موسوی معمار است او از تبار ساختن و خلق کردن است، اوست که بر بوم سیاه این روزهای ایران،پرنده‌ی آزادی را نقاشی می‌کند.

اینک بعد از ۱۳ سال حصر ناجوانمردانه و کینه توزانه ی اربابان” زر و زور و تزویر “روزنه های ارتباطی اش را با جامعه محدودتر کردند ،به این خیال که اخگر  پیام های گاه و بیگاه اختر ،خواب غفلتشان را مشوش نکند ، “زهی خیال باطل”

میر محصور برای نجات ایران کار را یکسره کرد، اینک فریاد میرحسین نه در اختر بلکه از خزر تا خلیج فارس در آسمان ایران در گوش مردان و زنان آزادی خواه و حقیقت جوی نجوا می کند.