اختصاصی؛

انتشار این گفت وگو از ظریف، هرچه که بود و از سوی هرکسی و با هر هدف آشکاری که صورت گرفت، یک خروجی مغتنم به دنبال داشت. اینکه دکترین سیاست خارجی مملکت در وزارت خارجه اتخاذ نشده و این نهاد، تنها در قامت مجری این سیاست‌ها وارد عرصه می‌شود.

 

صبح ما| گروه سیاسی: انتشار فایل گفت وگوی محمد جواد ظریف با سعید لیلاز، پس‌لرزه‌ها و تبعات جدی در سپهر سیاسی ایران به دنبال داشت. از حمایت افکار عمومی، چهره‌ها و احزاب سیاسی از وزیر خارجه گرفته تا خواسته برخی از نمایندگان مجلس انقلابی برای استعفا، برکناری یا استیضاح ظریف در بحبوحه مذاکرات احیای برجام در وین و اخیرا نیز، تاسف انگیز خواندن آن از سوی رهبری.

ضمن اینکه، بسیاری از دلواپسان به محض انتشار مشکوک این گفت وگو، دوگانه سخیف ظریف-شهیدسلیمانی را کلید زده و با آب و تاب از دوراهی مرد و نامرد میدان! سخن گفتند. دوگانه سازی شومی که البته با هوشیاری افکار عمومی و انتشار ابعاد و جزئیات مختلف اظهارات وزیرخارجه خنثی شد. اما در عین حال، همین دوگانه سازی بار دیگر، همسویی عجیب برخی از عناصر افراطی داخلی با نتانیاهو و چهره‌های اسرائیلی را با هشتگ “ظریف مُرد”! به ثبت تاریخ رساند.

بر همین اساس، نباید از کنار این مهم نیز به سادگی گذشت که انتشار این گفت وگو در وهله کنونی که کشور در کشاکش مذاکرات حساس و مهم احیای برجام در وین به سر بُرده و همچنین، بارقه‌هایی از رفع تخاصم بین تهران و ریاض به چشم می‌خورد، اساسا با چه نیت و در پس چه اهداف انتخاباتی و غیرانتخاباتی صورت گرفته و تا چه میزان می‌توان آن را در راستای منافع ملی ارزیابی کرد! به هر ترتیب، ساده‌انگارانه خواهد بود اگر این اتفاق را صرفا اقدامی از جانب یک عنصر نفوذی تلقی کرده و به نکوهش مجموعه مسئولان این وزارتخانه بپردازیم.

با این حال، پس از چند بار شنیدن این گفت وگوی ۳ ساعته، هرچه برانداز کردیم، ردی از توهین، ساختارشکنی و اهانت به ساحت شهید سلیمانی و مواردی از این دست در آن نمایان نبود و این گونه به نظر می‌رسید که دلواپسان با این حجم از تخاصم خود در موضع گیری علیه ظریف به گفت وگوی دیگری استناد داشته‌اند! بماند که درتماس با ده‌ها تن از نمایندگان کنونی مجلس که درخصوص جزئیات این گفت وگو سوال کردیم، یک پاسخ به ما حواله شد؛ “من این اراجیف را کامل گوش نکردم، اما..!”

اما در پی انتشار این گفت وگو، رهبری نیز در سخنانی تصویری در تلویزیون، نسبت به انتشار آن واکنش نشان داده و این اظهارات را مایه تعجب و تاسف خوانده اند. ایشان در ادامه به درستی و در موضعی “این‌همانی” با اظهارات ظریف، عرصه سیاست‌گذاری در مناسبات سیاست خارجی را فراتر از وزارت امور خارجه عنوان کرده و دستگاه دیپلماسی را، مجری این سیاست‌ها خواندند. بیان دقیق و واقعی که البته، ظریف نیز در همان گفت وگو به درستی به آن اشاره کرده بود.

اصل و اساس منظور نگارنده از این مصادیق اما، روشن شدن واقعیتی بدیهی و صریح است. در جایی که بر اساس بیان رهبری، سیاست خارجی کشور در وزارت امور خارجه تنظیم و اتخاذ نشده و این وزارتخانه و وزیر آن، تنها در قامت مجری این سیاست‌ها به کنش می‌پردازند، تشت رسوایی برخی از دلواپسان نیز از بلندترین برج عاج‌شان بر زمین می‌افتد.

دلواپسانی که از همان زمان انعقاد توافق برجام، عهد محکمی با یکدیگر و البته نانوشته با نتانیاهو به ثبت رساندند که از هیچ تلاشی برای سرکوب کردن این توافق و محروم داشتن ملت ایران از عواید آن دریغ نورزند که الحق‌والانصاف عجب قدرتمند در این عرصه ظاهر شدند!

دلواپسانی یک روز برجام را لاشه متعفن خوانده و دیگر روز، رئیس سازمان انرژی اتمی مملکت را به دفن در راکتور هسته‌ای تهدید ‌کردند، عناصری که پس از خواب شب و خواب قیلوله‌شان برای لگدمال کردن این توافق، رقابتی نانوشته را کلید ‌زدند، کیهانیونی که روزی این توافق را خسارت محض دانسته و فردایش خروج از پروتکل الحاقی را تجویز می‌کردند، آقایانی که آنی، ظریف را ساده لوح خوانده و در مقطعی دیگر در جریده‌شان، خواستار محاکمه او به سبب این توافق ننگین و خفت‌بار! می‌شدند، امروز و پس از بیانات رهبر انقلاب نیز باز به بازی با کلمات روی آورده‌اند و حاضر به پائین آمدن از موضع آسیب‌زای خود در طول سالیان اخیر نیستند.

به هر حال، انتشار این گفت وگو از ظریف، هرچه که بود و از سوی هرکسی و با هر هدف آشکاری که صورت گرفت، یک خروجی مغتنم به دنبال داشت. اینکه دکترین سیاست خارجی مملکت در وزارت خارجه اتخاذ نشده و این نهاد، تنها در قامت مجری این سیاست‌ها وارد عرصه می‌شود، امری بدیهی است که تا دیروز، همین آقایان در پشت پرده غیرعلنی آن تا تواستند از هجمه به دولت و شخص ظریف سود جستند و منافع ملی کشور را به حراجی رایگان نشاندند.

صرف نظر از رفتار غیرمتعارف ترامپ در خروج از توافق هسته‌ای ۲۰۱۵ که تقریبا، همه دنیا به استثنا تل‌آویو، ریاض و برخی از سیاسیون همسو با این مثلث در داخل کشور آن را محکوم کردند، باید گفت که اگر برجام لاشه متعفن بوده، اگر برجام خسارت محض تلقی شده، اگر این توافق به زعم دروغین آقایان، سیمان بر راکتور هسته‌ای ریخته و هزار اگر و فحش و بد و بیراه دیگری که در این سالیان اخیر از قول این اقلیت معلوم‌الرویه شنیده‌ایم، باید به سیاست‌های اتخاذ شده نظری بیاندازیم و سوی نظرات شاذ خود را روانه آن کنیم تا مجری این سیاست‌ها!

سیاست‌های مربوط به مناسبات خارجی کشور به گفته مقام رهبری در نهادهای بالادستی تنظیم شده و شورایعالی امنیت ملی، نسبت مستقیمی با تصمیم‌گیری این سیاست‌ها دارد. شورایی که اعضای آن بر اساس بند سوم از اصل یکصد و هفتاد و ششم قانون اساسی، عبارتند از: – رؤسای‏ قوای‏ سه‏ گانه‏ -رئیس‏ ستاد فرماندهی‏ کل‏ نیروهای‏ مسلح‏ – مسئول‏ امور برنامه‏ و بودجه‏ – دو نماینده‏ به‏ انتخاب‏ مقام‏ رهبری‏ – وزرای‏ امور خارجه‏، کشور، اطلاعات‏ – حسب‏ مورد وزیر مربوط و عالیترین‏ مقام‏ ارتش‏ و سپاه‏.

البته در همین بند از قانون اساسی نیز ضبه صراحت آمده؛ ” حدود اختیارات‏ و وظایف‏ شوراهای‏ فرعی‏ را قانون‏ معین‏ می‏‌کند و تشکیلات‏ آنها به‏ تصویب‏ شورای‏ عالی‏ می‏‌رسد. مصوبات‏ شورای‏ عالی‏ امنیت‏ ملی‏ پس‏ از تأیید مقام‏ رهبری‏ قابل‏ اجراست‏.”
همانگونه که به تفصیل مورد اشاره قرار گرفت، وزیر خارجه در قامت مجری این سیاست‌ها بوده و طبعا هر سیاست‌گذاری در صورت عدم رضایت از عملکرد مجری سیاست‌ها، مخیر به تغییر آن خواهد بود.

به هر ترتیب، بیانات اخیر رهبری در صریح ترین وجه ممکن از سوی ایشان مطرح شده و نمی‌توان آن را تفسیر به رای کرد. به عبارت دیگر، نمی‌توان، وزارت خارجه را در تمام شئون مربوط به مناسبات خارجی کشور، تنها یک مجری دانست، الا در برجام!

نمی‌توان عواید ابتدایی برجام را به سیاستگذار سیاست خارجی رفرنس داد و تبعات منفی آن-که پرداختن به چرایی آن از حوصله این مقال خارج است- را به وادادگی، غرب‌زدگی، استیصال، انفعال، بزدلی و عناوینی از این دست در وزارت خارجه حواله داد.

برجام، هرچه بوده با همه سود و زیانش، چه از ۲۰۱۵ تا کنون و چه در صورت احیای آن در وین، با سیاست‌گذاری نهادهای بالادستی و اجرای چیره‌دستانه در وزارت خارجه پا به عرصه وجود گذاشته و نمی‌توان در سررسید عواید آن، نظام را تصمیم‌گیر خواند و در وهله تبعات نامطلوب، وزارت خارجه، شخص وزیر و البته دولت را به باد ناسزا و بد و بیراه گرفت.

البته که نباید از این رویکرد نامبارک غافل شویم که دلواپسان داخلی، دستاوردهای سیاست خارجی را متعلق به نظام و تبعات آن را متوجه دولت وانمود می‌کنند. گویی که دولتی از خارج از نظام در کشور حضور داشته و لژیونر گونه و پروازی مملکت را اداره می‌کند!

ضمن اینکه اگر بنا به بررسی عملکرد خوب و بد در اجرای تصمیمات سیاست خارجی هم باشد، هنوز مذاکرات فرسایشی، جلسات وعظ و خطابه و تدریس تاریخ را بین سعید جلیلی با مدیران کل کشورهای طرف مذاکره از یاد نبرده‌ایم!