محمدجواد حجتی کرمانی

اگر آنچه را تا به حال نوشتم مورد قبول است و اگر «ام الامراض» و بیماری‌های اقتصادی و سیاسی و داخلی و خارجی انقلاب، نزاع و اختلاف است، پس به من بگویید: چه چاره‌ای جز تجدید بنای فرسوده و ویران شده پیروزی شکوهمندمان باقی مانده است؟

 

محمد جواد حجتی کرمانی نوشت: عنوان امروز این سلسله مقالات را یک‌بار دیگر شاید بدون پاسخ نوشته‌ام. اکنون همراه پاسخ می‌نویسم و به داوری خوانندگان دردمند که در پی درمانند، می‌گذارم. به نظر قاصر این کمترین، «ام الامراض» این انقلاب، «اختلاف است و درمانی جز «آشتی ملی» ندارد. من دلیل دارم: هر چیزی را با ضد آن می‌توان شناخت. همه ما در انقلاب بوده‌ایم و بدون هیچ‌گونه اختلاف‌نظری شهادت می‌دهیم که «وحدت ملی» و هماهنگی کاملی که در پیروزی انقلاب تحت رهبری حضرت امام خمینی(ره) داشتیم، باعث پیروزی ما شد. هیچ‌ کس در این شکی ندارد… اما این وحدت، منحصر به وحدت روحانیت و مبارزین سابق نبود، همه آمدند؛ از دیندار و بی‌دین، از نمازخوان و بی‌نماز، از خانم‌های محجبه تا خانم‌های بی‌حجاب، از ناسیونالیست‌ها و ملیون، از کمونیست‌ها و مارکسیست‌ها، از شهری و دهاتی، از اداری و ارتشی، از مرد و زن و پیر و جوان و بالاخره از هم مسلمان و زرتشتی و مسیحی و کلیمی… ۱ این عامل پیروزی، یعنی وحدت عام و شامل و کامل، پس از پیروزی دچار خلل شده… اول خیلی آرام و در سطوح بالای مدیریت آغاز شد. اختلافات فراموش‌نشدنی ایام دولت موقت و نیز ایام ریاست‌جمهوری رییس‌جمهور معزول و اختلافات در مهم‌ترین مساله درگیر کشور که از سوی بزرگ‌ترین دشمن انقلاب، صدام و صدامیان…۲ از کسانی که در سیاست اداره جنگ اطلاعاتی دارند، بپرسید… که صدها من کاغذ شود.

… اینها اختلافات اولیه بود و در حکم بذرهایی بود که در سطوح بالای انقلاب و دست‌اندرکاران اصلی سیاسی و نظامی کاشته شد. بعد از جنگ هم همه ما شاهد دوران «سازندگی» و پس از آن، دوران «اصلاحات» بودیم که در هر دو دوره، با وصف شور و نشاط اولیه «سازندگی» و «اصلاحات»، کم نبودند کسانی که ساز مخالف می‌زدند و تا می‌توانستند در کار دولت، اخلال می‌کردند و با وصف اقبال مردم و آمار بالای انتخابات در این دوران‌ها – که پاره‌ای‌شان «رکوردشکن» بودند – این دولت‌ها چه به خاطر اشتباهات و اختلافات داخلی و چه به خاطر کارشکنی‌های داخلی و خارجی (ایرانی و غیرایرانی) به پایان آمدند و دوره هشت ساله «مهرورزی» رسید و یک آدم مردمی برخاسته از متن مردم، ولی ناآگاه و بی‌تجربه و صفر کیلومتر (به نظر من با انگیزه خدمت، ولی ناآگاه از سیاست و اقتصاد) بر سر کار آمد. دوره اول آقای احمدی‌نژاد و ناآگاهی و کارنادانی و ضایع شدن ثروت ملی و تشدید دشمنی‌های داخلی و خارجی و آنچه همگان از آن آگاهند، کاسه صبر آگاهانه جامعه را لبریز کرد و درصدد برآمدند که کاری بکنند که آن هم به خاطر همان اختلافات مزمن و ریشه‌دار اوایل انقلاب، به فتنه دوسویه ۸۸ انجامید و بدترین و فاجعه‌ترین ایام تاریخ انقلاب را رقم زد… از دوران دوم دولت «مهروزی» نمی‌گویم و از بیان و تشریح دوره هشت ساله جدید که چند ماهی بیشتر به پایانش نمانده است، صرف‌نظر می‌کنیم.

شما «رصد» کنید و محاسبه کنید که در این چهار دهه که به اجمال به آن اشاره کردم، هیچ روز و ماه و سالی بر ما نگذشته که با هم دعوا و نزاع و اختلاف و دودستگی و چنددستی و بلوا و غوغا و یکدیگرزنی و تحریک و تبلیغ علیه یکدیگر نداشته باشیم… بیش از این دردسرتان ندهم: «بذر»های نخستین نزاع و دعوا و اختلاف در سال‌های اولیه انقلاب، هر روز و هر ماه و هر سال رشد کرد تا به «تنه»ای نیرومند و سخت تبدیل شد. تنه‌ای بدقواره و سخت و ناهموار و زشت و زمخت که کل این «شجره ملعونه» از آب اختلافات و دشمنی‌های داخلی و دروغ و تهمت و شعارهای تفرقه‌افکنانه و دشمنی‌ساز، آبیاری می‌شد… این درخت کهن، از بیرون هم سخت، آبیاری می‌شد و دشمنان هم تا می‌توانستند به آن، آب، می‌دادند (و می‌دهند).

اگر آنچه را تا به حال نوشتم مورد قبول است و اگر «ام الامراض» و بیماری‌های اقتصادی و سیاسی و داخلی و خارجی انقلاب، نزاع و اختلاف است، پس به من بگویید: چه چاره‌ای جز تجدید بنای فرسوده و ویران شده پیروزی شکوهمندمان باقی مانده است؟ این است که این قلم در پایان سال ۸۹ در روزنامه اطلاعات تحت عنوان «سال ۹۰ دقیقه ۹۰ برای آشتی ملی» مقاله‌ای نوشته و چند صفحه هم به عنوان «منشور آشتی ملی» به حضور رهبر گرانقدر انقلاب تقدیم کرد. در پی نشر این مقاله کسانی چون مرحوم دکتر یزدی – رحمه الله علیه – و دیگرانی هم قلم زدند و گاهی هم از زبان سران قوم به همین نام «آشتی ملی» یا «وحدت» یا «انسجام» و تعبیراتی مشابه عنوان شد اما در متن سیاست و کارکرد کارپردازان سیاسی کشور، جز تشدید اختلاف و نزاع در گفتار و کردار مشاهده نشد…

کلام آخر؛ در یک یادداشت، در پی یادآوری کسانی که می‌گفتند بازگشت به وحدت تاریخ‌ساز پیروزی‌بخش ۲۲ بهمن ۵۷ یک رویاست و شدنی نیست، نوشتم که این «رویا» تنها و تنها با تعبیر عملی «یوسف مصر انقلاب اسلامی» شدنی است و تنها راه‌حل مشکلات داخلی این است که با اعلام «آشتی ملی» و عفو عمومی و دعوت عام از همه احزاب و گروه‌ها و افراد سوار بر قطار انقلاب و «پیاده‌شدگان» یا «رانده‌شدگان» برای تجدید بنای ویران شده وحدت عام ملی از سوی رهبر انقلاب، به کینه‌ها و دعواها و جنجال‌ها و شعارها و غوغاگری‌ها و فحش‌ها و تهمت‌ها و دشمن‌آفرینی‌های داخلی و خارجی خاتمه داده شود و اختلاف‌افکنان و شعارچیان و دروغ‌پراکنان و تهمت‌زنان و غوغاییان و بلواگرانی که فضای کشور را  که از داد و فریاد و دعوا و دروغ و تهمت و هتک حرمت آکنده‌اند، بر جای خود نشانده شوند و نهی از منکر شوند و چه منکری بالاتر از آنچه فضای کشور را از جدایی و ناسازگاری و ناکارآمدی و بالاخره عقبگرد و تبعیض طبقاتی و فقر و فاقه فراگیر طبقات فرودست پر کرده است، وجود دارد؟ نهی از منکر تنها با قدرت ممکن است و اکنون لطف و مرحمت الهی شامل حال رهبر انقلاب شده و تنها معظم‌له، این قدرت را دارند که افراد و گروه‌ها و گرایش‌های گوناگون و حتی متضاد را به «آشتی ملی» فرا خوانند و دهان یاوه‌گویان و تهمت‌زنان و دشمن‌سازان را ببندند و طرحی نو در اندازند و اعلام کنند «کشتیبان را سیاستی در آمد» راه چاره است.
– طول عمر و دوام عزت و عظمت انقلاب و رهبر گرانقدر حضرت آیت‌الله خامنه‌ای را از درگاه باریتعالی مسالت دارم. به امید الطاف پروردگار… والسلام
۲۴/۱۰/۱۳۹۹ – محمدجواد حجتی کرمانی

بعدالتحریر
۱- بسیاری از مقولات که خیلی هم عمده و اساسی بودند و بیانگر تفاوت و تناقض «اسلام» با «مسلمانی» و «انقلاب» با «انقلابی‌گری» بود، ناگفته ماند… تا خدا چه خواهد و این قلم چه توفیقی یابد.
۲- این مقالات برای روزنامه گرامی «اطلاعات» نوشته شده بود، به دلیلی به روزنامه پرخواننده «اعتماد» داده شد. از عزیزان بزرگوار روزنامه اعتماد تشکر می‌کنم که با حقیر همراهی کردند.
در مقاله مورخه ۲۳/۱۰/۱۳۹۹
– در جمله «هر روحانی و مصححی…»، به جای مصححی، «معممی» درست است.
– در جمله «هر دو تصحیح کرده‌اند…»، به جای تصحیح، «تصریح» درست است.
۱- ما «شهید» مسیحی و کلیمی و زرتشتی داریم. بعضی در اطلاق شهید بر غیرمسلمان، اشکال دارند و بعضی‌ها هم از اصل اینکه کسی که در رکاب امام معصوم(ع) کشته نشود، تردید دارند (از نظر فقهی). خیابانی به نام دکتر نجات‌اللهی داریم که مسلمان نبوده است. سهم افراد صالح و صادق و گروه‌هایی که بعدا محارب شدند را نباید فراموش کنیم اگر آنها را هم «شهید» بنامیم، دور از انصاف نیست.
۲-  با پشتیبانی عامه شرق و غرب، از مسکو گرفته  تا لندن و واشنگتن و  پاریس و اعوان و انصار ریز و درشت آنان.
۳- به نظرم کسی منکر وقایعی که نوشتم، نباشد. تنها در تفسیر و تحلیل و بیان عوامل اختلافات و درگیری‌ها، اختلاف‌نظر است که هر فرد و گروه حواله به دیگری می‌دهد. در حالی که به مصداق «البلیه اذا عمت طابت»  همه ما از چپ و راست در آن شریک و سهیم هستیم.

 

منبع: روزنامه اعتماد