سلمان موسوی

در فیلمنامه ای که برای سیاست ایران نوشته شده نجابت را به زشتی و وقاحت را به زیبایی نشان می‌دهند.
و در اخرین پرده: اخلاق، متانت،انسانیت،شرافت، بیش از وقاحت،تخریب،تهدید وخشونت برای آقایان خطرناک و نگران کننده می نماید.

 

سلمان موسوی نوشت: دیر زمانی است پرده ی سینمای سیاسی ایران تصاویری به هم دوخته را به نمایش میگذارد که هر چه از زمان دیدنش میگذرد سرگیجه و ابهامش بیش از پیش تماشاگرانش را متحیر می کند.

سکانس هایی که هیچ سنخیت و تناسبی باهم نداشته و همین در همریختی نامتوازن انگشت حیرت بیننده را بر دهان پرسش گر جامعه ساعت ها نگه می‌دارد.

احمدی نژاد که روزگاری سمبل و مصداق بصیرت بود هر روز که میگذرد پرده ای از پرده های نظام را میدرد بر حرمت و حریم‌ شان میتازد و آنچه که در طول ۴ دهه برای تقدس سازی و تکریمش ،بستند و شکستند و بریدند به یکباره از سوی احمدی نژاد به توپ بسته می شود و میبینم که این افسارگسیختگی به جایی رسیده که اطرافیان وی نیز بر صورت حافظان و پرده دارانش مشت و سیلی می‌کوبند.

در حالیکه آزادانه در هر نقطه از کشور تجمع میکند،تریبون دارد و فریاد میکشد و به ساختار نظام،ولایت ،رهبری،سپاه،آرمانهای حمایتی نظام پیرامون فلسطین ،لبنان و…. میتازد و به سخره میگیرد و آب از آب تکان نمی خورد.

اما در پرده ای دیگر ، سید محمد خاتمی،میر حسین موسوی ،مهدی کروبی را میبینیم که برای حفظ حریم انسانها و شعارهای نظام و سیستمی که از سوی رسانه ها و تریبون هایش همواره با بی مهری و کین مواجه بوده اند،

نجابت اخلاقی و سیاسی شان آنان را از پرده دری باز داشته و هیچگاه گوهر وجودی خود را بر سنگ‌ ناقابلان نزده و حرمت کسی را به سخره نگرفته اند ، بر منشور انقلاب ۵۷ ایستاده و با وجود تمام محدودیت ها و محرومیت ها به وقت پریشان حالی ها و تلخی ها راه همدلی و شفقت در پیش گرفته اگرچه با بی مهری پاسخ میبینند اما همین عزیزان قریب به ۱۲ سال از حضور در اجتماعات منع می شوند و از تریبون ها دور نگاه داشته و حصر و ممنوعیت ارتباطی دارند.

گویا در فیلمنامه ای که برای سیاست ایران نوشته شده نجابت را به زشتی و وقاحت را به زیبایی نشان می‌دهند.
و در اخرین پرده: اخلاق، متانت،انسانیت،شرافت، بیش از وقاحت،تخریب،تهدید وخشونت برای آقایان خطرناک و نگران کننده می نماید.