صبح ما گزارش می دهد؛

بدون تردید بستن فضای رقابتی نتیجه‌ای جز کاهش میل مشارکت مردم در انتخابات ندارد و در نهایت باعث می شود کسانی مسئولیت‌دار قوا ‌شوند که نه‌تنها قادر به حل مشکلات نیستند بلکه به‌ بحران های موجود هم می افزایند.

 

به‌گزارش صبح ما| در تمام سال‌های گذشته یکی از نگرانی‌های مطرح شده درباره برگزاری هر انتخاباتی در ایران میزان مشارکت مردم پای صندوق‌های رای بوده است. این مشارکت چنان اهمیت داشته که گاهی هدف اصلی برگزاری انتخابات به‌فراموشی سپرده شده است یعنی کارآمدی و توانمندی تیمی که قرار است با به‌دست گرفتن سکان اجرایی کشور تلاشی موثر برای حل و فصل کردن مشکلات داشته باشد یا در کمترین حالت ممکن مشکلی به مشکلات قبلی اضافه نکند؛ اما موضوع دارای اهمیت این است که این دو مولفه مهم در ذات یک انتخاب یعنی مشارکت و انتخاب شدن تیم کارآمد اصلاً از یکدیگر جدا نیستند، در واقع یکی بدون دیگری ممکن نیست.

 

به‌عبارتی بدون مشارکت حداکثری یک تیم کارآمد به رهبری فردی به‌نام رئیس‌جمهور انتخاب نمی‌شود. اما گاهی ممکن است باوجود مشارکت زیاد همچنان خبری از آن تیم کارآمد نباشد، یعنی نتایج انتخابِ انجام شده در سال‌های بعد نشان دهد بسیاری از مشکلات حل و فصل نشده‌اند.

ازهمین منظر محقق شدن این دو مولفه(مشارکت، انتخاب تیم کارآمد) نیاز به یک مولفه سوم دیگر هم دارد. چیزی که با آن بشود میزان مشارکت را افزایش داد و در نتیجه آن بهترین گزینه معرفی و انتخاب شود. بدون تردید کلید واژه این وضعیت «رقابت» است. تنها وجود یک رقابت منصفانه است که می‌تواند هم دیگران را برای شرکت در یک انتخابات قانع کند و هم نتیجه این انتخاب حداکثری انتخاب شدن تیم کارآمد شود.

درهمین‌باره محمد فاضلی، عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی در حساب توئیتری خود نوشته که : «انتخابات حداقل سه بُعد دارد؛ مشارکت، اثربخشی، رقابت. تاکید فقط بر مشارکت بدون رقابت و اثربخشی انتخابات را بی‌معنا می‌سازد. رقابت و اثربخشی، مولد مشارکت است نه برعکس. توسعه و حل مسئله با انتخابات نیازمند هر سه است.»

اما باتوجه به همین مساله، در روزهای گذشته مشاهده می‌کنیم جریان انتخاباتِ پیش‌رو از مولفه «رقابت» تهی شده است. کافی‌ست به رد صلاحیت‌های گسترده درباره انتخابات شوراهای شهر توجه کنیم. علی ربیعی سخنگوی دولت با اشاره به‌همین مسئله گفت: «۱۰۰۰نفر از اعضای فعلی شورای اسلامی شهرها توسط هیات نظارت رد صلاحیت شده‌اند‌. در کلان شهر تهران بیش از ۸۰درصد رد صلاحیت داشته‌ایم. ۳۷۴۶نفر از ردصلاحیت شدگان در هیچ یک از مراجع چهارگانه سابقه‌ای نداشته‌اند. ۲۱شهر به‌دلیل رد صلاحیت گسترده داوطلبان حدنصاب لازم را برای برگزاری انتخابات و تشکیل شورا از دست داده‌اند.»

جالب این است که به‌گفته ربیعی تعداد زیادی از رد صلاحیت شده‌ها طبق قانون در مراجع چهارگانه امنیتی سابقه‌ای نداشته اند. حتی دلیل روشنِ رد صلاحیت آن‌ها هم مشخص نیست. به‌گفته حسین‌ نورانی‌نژاد، سخنگوی حزب اتحاد ملت: «هرکسی می‌گوید نامزد‌های رد شده در پرونده خود تخلف داشتند، مستندات و دلایل آن را به کاندیدا‌ها اعلام کند مخصوصا درباره اعضای سابق و فعلی شورا که روزی عضو بوده‌اند. حق مردم است که بدانند به کسی که رای دادند چه کرده و چه تخلفی انجام داده است. اگر تخلفی وجود دارد اعلام کنند تا تلقی ابزاری کردن قانون برای رد کردن اعضایی که مورد علاقه‌شان نیست، پیش نیاید.»

این همان چیزی است که قبل‌تر محمود میرلوحی، عضو فعلی شورای شهر تهران نیز در گفت‌وگویی با پایگاه خبری صبح ما گفته بود: «استعلام‌های چهارگانه که مسئله تایید صلاحیت برای شورا را دنبال می‌کند هیچ مشکلی نداشت، آن‌چه هست یک مرکز پنجمی وجود دارد که این تصمیمات را دارد می‌گیرد، آن مرکز پنجم می خواهد اراده خودش را در انتخابات حاکم می‌‌کند.»

به‌نظر می‌رسد این مرکز پنجم همان نهادهایی هستند که در سایه قانون جایی برای اعمال نظر در انتخابات ندارند اما هر از گاهی و بنا به تشخیص خود تصمیم به دخالت می‌گیرند و نتیجه آن هم منجر به انتخابات عاری از رقابت، مانند مجلس یازدهم شورای اسلامی یا احتمالاً شورای شهر ششم و یا در وضعیت بدتر انتخابات ریاست جمهوری آینده خواهد شد.

حذف «رقابت» بزرگترین آسیب به نهاد انتخابات است که نشانه‌هایی از آن در دو انتخابات پیش‌رو احساس می‌شود. به‌تعبیر محمدجواد حق‌شناس عضو فعلی شورای شهر تهران«فضای موجود عملاً فضایی است که دوستان در موضع رقابت هستند و این سوال ایجاد می شود که حذف رقیب به هر قیمت و به هر شکلی و به هر صورتی ارزش دارد که این اقدامات انجام شود؟ اما این اقدام آن‌ها عملاً بدین معنا است که رقابت سیاسی را در فضای رقابت به رسمیت نمی شناسند و احساس می کنند شاید همان اتفاقی که در سال ۹۶ افتاد در رقابت پایاپای باختند اتفاق بیفتد. باتوجه به وضعیتی که وجود دارد آنها دارند در اصلاح طلبان نسل کشی می‌کنند که کار درستی نیست.»

بدون تردید بستن فضای رقابتی نتیجه‌ای جز کاهش میل مشارکت مردم در انتخابات ندارد و در نهایت باعث می شود کسانی مسئولیت‌دار قوا ‌شوند که نه‌تنها قادر به حل مشکلات نیستند بلکه به‌ بحران های موجود هم می افزایند. شاید مثال مجلس یازدهم برای چنین وضعیتی مصداق همان«آفتاب آمد دلیل آفتاب» باشد.