دبیرکل حزب پیشرو اصلاحات به صبح ما گفت: سوابق اجرایی آقای خاتمی نشان میدهد که مهمترین ویژگی او شایسته سالاری، سلامت و فساد ستیزی بود.
صبح ما | نام سیدمحمد خاتمی با رهبری جریان اصلاحات گره خورده است. کسی که علی صوفی، دبیرکل حزب پیشرو اصلاحات معتقد است پا جای پای مرحوم امام گذاشت تا یکبار دیگر خواسته اصلی انقلاب که همان مردمسالاری و حق تعیین سرنوشت توسط مردم است را زنده کند.
صوفی دربارهی ریشه جریان اصلاح طلبی به پایگاه خبری «صبح ما» میگوید: «ریشه اصلاحات در تفکر انقلاب اسلامی و امام خمینی وجود داشت، به این معنا که هدف از انقلاب مردم سالاری بود، یعنی حق حاکمیت مردم بر سرنوشت خودشان حفظ شود. حقی که مبارزان مشروطه درپی آن بودند اما در حکومت پهلوی کاملاً نقض شد. این گره همان چیزی بود که در حکومت پهلوی و استبداد حاکم بر کشور در جامعه ایجاد شده بود و این حق مانند بغض در گلوی مردم بود که در جریان انقلاب به رهبری امام خمینی به فریاد تبدیل شد.»
او ادامه میدهد: «حساسیت امام نسبت به موضوع حق حاکمیت مردم بسیار زیاد بود و از حیث سیاسی و اجتماعی به این موضوع بسیار توجه داشت، امام معتقد بود درست است که مردم همه مسلمان هستند، قرآن و شرع را میخواهند اما از نظر ایشان اصل مسئله این است که مردم بر سرنوشت خودشان حاکم باشند. حتی برخی از چهرهها و روحانیت که در اوایل انقلاب سعی میکردند خودشان را قیم مردم نشان دهند و برای مردم تصمیم بگیرند امام به آنها تشر میزد و به شدت دنبال این بود که مردم پای صندوق رای باشند و با این رای حکومت و کشورشان را اداره کنند.، لذا امام با عنایت به همین مسئله جمهوری اسلامی را نه یک کلمه بیشتر و نه یک کلمه کمتر در مقابل حکومت اسلامی مطرح کرد و آن را به رفراندوم گذاشت، امام به حق حاکمیت مردم بسیار حساس بود و هنوز صدا و پیامهای ایشان در گوش ما هست. بنابراین ایده انقلاب مردم سالاری بود که در انتخابات سال ۱۳۷۶ تحت عنوان اصلاحات بر آن تاکید شد.»
صوفی بیان میکند: «اما بعد از مرحوم امام یک جور قیم معابی و تمامیت خواهی در لوای مقدس ذوب در ولایت داشت شکل میگرفت، طوری داشت شرایط بهگونهای میشد که مردم هیچکاره شوند و حاکمیت از طرف مردم تصمیم بگیرد، اما در فرصتی که سال ۷۶ ایجاد شد مردم چیز دیگری را به نمایش گذاشتند. هیچکس هم نتوانست دربرابر آن اراده بایستد، از طرف رهبری هم تحت عنوان حماسه دوم خرداد مطرح شد.»
این فعال سیاسی با اشاره به نقش سیدمحمد خاتمی بیان میکند: «مرحوم امام به آقای خاتمی گفتند فرزند دانشمند من، این خطاب را امام درباره آقای خاتمی مطرح کردند، چراکه امام آقای خاتمی را صاحب فکر، دانش و بینش میدانستند. ما از سال ۷۶ به بعد دیدیم که آقای خاتمی واقعاً همانی است که امام میگفتند. خاتمی وقتی در انتخابات ۷۶ پیروز شد اندیشهای با خودش آورد که بعداً نام اصلاحطلبی به خود گرفت، این تفکر همان مردم سالاری بود که امام میخواست، این نشان دهنده ارتباط فکری آقای خاتمی و امام است. خاتمی واقعاً توانست با تفکری که داشت این مردم سالاری را تحت عنوان اصلاحات تبیین کند.»
وی تصریح میکند: «البته طرف مقابل هم بیکار ننشست و سعی کرد تفکر خودش را تئوریزه کند، گفتند مردم رعیت هستند و اصلاً مردم حق تعیین حکومت ندارند، لذا این وجه تمایز ایجاد شد و مردم دانستند اصلاحات خواهان حاکمیت مردم بر سرنوشت خودشان و خواهان شایسته سالاری در حکومت است. خاتمی این کارها را خوب انجام داد و در کنار او روشنفکران هم به کمکشان آمدند، دانشگاهیها، سیاسیها، روحانیون متفکر و اندیشمند به میدان آمدند و خاتمی توانست یک نهله فکری ایجاد کند و جو را در راستای تفکر امام و خواست تاریخی جامعه که همان استبداد ستیزی و حق تعیین سرنوشت بود قرار بدهد.»
وی با اشاره به کارهای اجرایی سیدمحمد خاتمی اشاره میگوید: «از نظر کارایی هم سوابق اجرایی آقای خاتمی نشان میدهد مهمترین ویژگی او شایسته سالاری، سلامت و فساد ستیزی بود. آقای خاتمی توانست در عرصه اجرایی بدرخشد، لذا تفکر اصلاحات یعنی تفکر امام توسط آقای خاتمی زنده شد. بعدها هم سرمایه اجتماعی آقای خاتمی به اصلاحات کمک کرد. اصلاحات بهعنوان افراد یا احزاب نمیتوانستند بدون وجود خاتمی این سرمایه اجتماعی عظیم را بوجود آورند و آن استمرار دهند.»
صوفی با اشاره به وجود برخی از آسیبهای اخیر در جریان اصلاحات، این جریان را به دو گروه «هویت طلب» و «قدرت طلب» تقسیم میکند و میگوید: «متاسفانه عدهای هستند که قدرت برایشان اهمیت دارد نه اندیشه، طوریکه حفظ اصالت اصلاحطلبی برایشان ارزش ندارد و اصلاً معلوم نیست که دارای تفکر اصلاحطلبی باشند، شاید چون قبلاً اصلاحات در قدرت بود این گروه خودشان را به اصلاحات چسباندند. از نظر من اصلاحطلبی الان به دو دستهی «هویت طلب» و «قدرت طلب» تقسیم میشوند.»
وی ادامه میدهد: «اصلاحطلبان هویت طلب همچنان به دنبال حفظ هویت اصلاح طلبی خودشان هستند و حتی در شورای عالی سیاستگذاری که برای انتخابات بوجود آمد روش سالهای ۹۲ و ۹۶ را که حضور بی قیدو شرط در انتخابات بود، یعنی بهصورت سلبی در انتخابات حضور پیدا کردند برای اینکه بتوانند قرار گرفتن جریان خطرناک اقتدارگرا و فاسد را در قدرت دفع کنند کنار گذاشتند، از ۹۲ تا ۹۶ اصلاحات از اصول اصلاحطلبی عدول کرد و به نامزدهایی مانند آقای روحانی تن داد یا در لیست امید برخی اصولگرایان هم در آن حضور داشتند، اما این گروه هویت طلب متوجه شدند اگرچه رویکردشان سبب شد کشور از خطراتی دور شود اما در مقابل، خواستههای مردم برآورده نشد و به نوعی سرمایه و اعتبار اجتماعی اصلاح طلبی از دست رفت.»
صوفی بیان میکند: «بنابراین راهبرد انتخاباتی گروه «هویت طلب» اصلاحات در انتخابات ۹۸ این شد که تنها در صورت وجود کاندیداهای اصلاح طلب در انتخابات شرکت خواهد کرد، همین مسئله در جبهه اصلاحات برای انتخابات ریاست جمهوری اتفاق افتاد، وقتی همه کاندیداهای اصلاحات رد صلاحیت شدند جبهه بیانیه داد و گفت ما در انتخابات کاندیدا نداریم. اما جریان قدرت طلب در اصلاحات که میخواست به هر قیمت در انتخابات شرکت کند پشت نامزدی ایستاد که اصلاً جزو لیست جبهه اصلاحات نبود. شورای نگهبان آنها را تایید کرده بود که این گروه از اصلاحات پشت آن نامزد بایستند. اما جبهه اصلاحات همچنان هویت طالبانه به این مسئله تن نداد، متاسفانه جریان قدرت طلب در درون اصلاحات وجود دارد و سعی میکند این جریان را در اختیار خودش بگیرد. اما من معتقدم جریان غالب در اصلاحات جریان هویت طلب است و قدرت طلبان روز به روز ضعیفتر میشوند.»
دبیرکل حزب پیشرو اصلاحات میگوید: «من معتقدم هویت طلبانِ اصلاحات به عرصه سیاسی کشور برمیگردند چراکه اصلاحات متکی به صندوق رای و مردم است. چیزی که تحت عنوان رویکرد صندوق محوری و جامعه محوری گفته میشود خطا است چرا که مردم و صندوق رای جزو اصول اصلاح طلبی هستند. کسی که میگوید باید صندوق محور بود یعنی مشارکت بی قید و شرط در انتخابات را قبول کرده و این را مردم نمیخواهند، اما اصلاح طلبان هویت طلب صندوق رای را با مردم میخواهند و سر این موضوع با کسی معامله نمیکنند. بنابراین معتقدم این ایده سبب شود مردم به این جریان مجدد جذب شوند و احساس کنند اصلاح طلبان هویت طلب میتواند آنها را نمایندگی کند و خواستههای آنها را مطالبه کنند. البته این مسئله به زمان نیاز دارد چراکه آسیبی که ما خوردیم جدی است اما معتقدم در آینده اصلاح طلبان هویت طلب با تاکید بر حاکمیت مردم بر سرنوشتشان که در قانون اساسی وجود دارد و این حق بوسیله انتخابات انجام خواهد شد، و تکیه بر مردم سالاری که امام گفتند و آقای خاتمی تحت عنوان اصلاحات آن را تبیین کرد آسیبهای ایجاد شده را بازسازی میکنند. لذا آینده برای اصلاح طلبان هویت طلب است نه قدرت طلب.