اختصاصی؛

مرگ دلخراش پلنگ قائمشهر که در پی اقدامات شتابزده و غیرمسئولانه عده ای رقم خورد، به مثابه زنگ خطری برای رفتار با حیوانات در ایران محسوب می شود. رفتاری که سگ ها و گربه های شهری را نیز در امان نگذاشته و آینده ای تاریک برایشان رقم زده است. از مرگ با اسید تا پایان زندگی در چاه!

 

صبح امروز، خبری پیرامون تردد یک قلاده پلنگ در شهر قائمشهر مازندران منتشر شد که بنا بر اعلام سازمان حفاظت محیط زیست، پس از کش و قوس های فراوان این حیوان‌ زیبا، سرانجام در یکی از باغات شهر به دام افتاد و با شلیک چند تیر که حاوی مواد بیهوشی بود، زنده گیری شد.

اما دقایقی قبل اعلام شد که این جاندار حیات وحش به دلیل شدت جراحات وارده ناشی از تعقیب و گریز و شلیک تیر، جان خود را از دست داده است.

بی تردید، این اتفاق نشان دهنده عدم مهارت، شتابزدگی و بی تجربگی ماموران محیط زیست در مهار حیوانات وحشی درون شهرهاست که خودنمایی می کند.

۱۵ اردیبهشت پارسال بود که خبر کشته شدن دو گورخر آفریقایی باغ وحش صفادشت تنها یک هفته پس از ورود به کشور منتشر شد که پس از بررسی های به عمل آمده، معلوم شد که نمایندگان گمرک در اقدامی جاهلانه آنها را مجروح کرده بودند و تلف شدن آنها به همین دلیل بوده است.

۱۶ بهمن سال گذشته نیز یک پلنگ ماده در باغ وحش ارم جان سپرد. هرچند مسئولان باغ وحش علت این اتفاق را بیماری پریتونیت اعلام کردند‌ اما بسیاری از کارشناسان، شرایط نامساعد نگهداری را دلیل بیماری و مرگ ناگهانی این نوع حیوانات می دانند.

از ۱۳۸۹ به بعد، ده ها مورد مرگ برای حیوانات درنده و کمیاب باغ وحش ارم رقم خورده است. در این میان می توان به مرگ ببر سیبری نر بر اثر ابتلا به مشمشه(۱۳۸۹)، از بین بردن دردناک ۱۴ قلاده شیر به دلیل احتمال ابتلا به مشمشه(۸۹) و مرگ ببر بنگال در اثر خفگی در آب(۹۱) اشاره کرد.

متاسفانه وضعیت باغ وحش ها در شهرهای دیگر هم چندان فرقی با شرایط ناگوار ارم ندارد، برای نمونه مهرماه سال گذشته، یک راس قوچ، یک قلاده شیر نر، یک گراز و یک راس گوزن در باغ وحش مشهد تلف شدند که دلیل مرگ شیر، پس از پیگیری ها، مسمومیت اعلام شد!

از سوی دیگر، ۲۷ بهمن ۹۹ اعلام شد که تمام پرنده‌های باغ پرندگان قم، به خاطر شیوع آنفلوآنزای فوق حاد پرندگان معدوم شده‌اند.

بدون شک، عدم شفافیت در اعلام آمار تلفات حیوانات در باغ وحش ها نیز یکی از معضلات اصلی حفظ محیط زیست ایران است. در همین راستا، وقتی زنده گیری ماموران محیط زیست مانند ماجرای پلنگ قائمشهر، منتهی به مرگ حیوان می شود، چه تضمینی وجود دارد که وضعیت رسیدگی به حیوانات در باغ وحش ها قابل قبول باشد؟

کشته شدن گونه های نادر محیط زیست ایران، قطع بی رحمانه درختان جنگل ها و بوستان های شهری و همچنین ساخت سازه های ضدمحیط زیستی در تالاب ها و دشت های باستانی، این پیام را به دوستداران زیست بوم می دهند که قدری بیشتر به فجایع درحال وقوع اهمیت نشان داده و نگذارند که طبیعت ایران قربانی مطامع و بی لیاقتی عده ای در انجام وظایف شود.

کیست که نداند آینده زندگی فرزندان این آب و خاک با حفظ همه جانبه محیط زیست، مدیریت منابع آب و حمایت از گونه های در حال انقراض، عجین شده است و خسارت به هرکدام از این بخش ها، عواقب جبران ناپذیری برای فردای کشور دارد.

مرگ دلخراش پلنگ قائمشهر که در پی اقدامات شتابزده و غیرمسئولانه عده ای رقم خورد، به مثابه زنگ خطری برای رفتار با حیوانات در ایران محسوب می شود. رفتاری که سگ ها و گربه های شهری را نیز در امان نگذاشته و آینده ای تاریک برایشان رقم زده است. از مرگ با اسید تا پایان زندگی در چاه!