در گفت وگو با صبح ما؛

نماینده اسبق مجلس به صبح ما گفت: واقعا وزیر علوم دانشگاهیان را چه فرض کرده و با چه تحلیلی این احکام سخیف را صادر نموده، به والله من از اینکه امثال این افراد امنای دانشگاه تهران هستند بعنوان کسی که عضو کوچکی از این دانشگاه بوده‌ام احساس حقارت می‌کنم.

 

صبح ما | زاکانی، شهردار تهران و قالیباف، رئیس مجلس عضو هیأت امنای دانشگاه تهران شدند، انتخابی بحث‌برانگیز که یک بار دیگر موضوع شایسته گزینی برای مشاغل و مسئولیت‌ها را بر سر زبان‌ها انداخت. پیش از این هم انتصاب افرادی از دایره اقوام برای برخی مشاغل سبب شد دوره‌ی جدید مسئولیت‌داری اصولگران با حواشی زیادی مواجه شود.

درهمین‌باره داود سلیمانی، نماینده سابق مجلس و استاد دانشگاه در گفت‌وگویی با پایگاه خبری «صبح ما» به اهمیت شایسته سالاری پرداخت. او در پاسخ به این پرسش که تعریف شایسته سالاری چیست و چه مولفه‌هایی دارد گفت: «در تعریف شایسته گزینی باید گفت فرد شایسته یعنی فرد مناسب با جایگاه و این مناسب بودن به معنای تناسب مسئولیت و جایگاه با ویژگی‌هایی است که آن پست و مقام دارد. مدیریت یک کارخانه‌ی صنعتی بدلیل مسائل آن کارخانه نیازمند کسی است که آن مسائل را بهتر از دیگران بفهمد و بداند، یعنی کاربلد باشد، مدیر و متخصص باشد متعهد و متخلق باشد.»
وی ادامه داد: «شایسته سالاری داری مقدمات و ویژگی‌هایی است. شایسته گزینی بسته به نوع کار و مسئولیت می‌تواند ابعاد متنوعی داشته باشد، تخصص و کارشناس بودن، تعهد و حس مسئولیت نسبت به جایگاهی که در آن قرار می گیرد. توجه به مسائل انسانی و اخلاقی در کنار حرکت در چارچوب قوانین. پاکدستی و صداقت و مردمی بودن. ارتباطات و اطلاعات گسترده با دنیایی که آن پست و آن موضوعی که وی مسئول آن است، داراست. توجه به دینامیزم و تحرک پابه پای نیازهای جدید و…از ویژگی‌های یک فرد شایسته‌ی صاحب منصب است. این مولفه‌ها به‌نظر من در عرصه‌ی مدیریت کشور بویژه مدیریت کلان بر دستگاه ها لازم و ضروریست.»
سلیمانی در پاسخ به این پرسش که چرا اصولگرایانی که با شعار شایسته سالاری دائرمدار قدرت شدند در انتخاب مدیران دست به انتصابات فامیلی می‌زنند، گفت: «در دولت جناب رئیسی ما منتظر یک تحول اساسی در نوع رویکرد سنتی بودیم، در رویکرد سنتی بویژه آنچه از دولت آقای احمدی نژاد شروع شد، انتصابات گروهی و خطی و نه بر اساس هویت کارشناسی و تعهد، بلکه منافع جریانی مد نظر قرار گرفت و بیشتر رنگ و بویی سکتاریستی و فرقه گرایانه داشت. اینک نیز نوعی تقدم رابطه بر ضابطه را در گزین نمودن مسئولان دستگاهها شاهدیم.»
این فعال سیاسی اصلاح طلب بیان کرد: «در شهرداری نیز متاسفانه همین اتفاق افتاد زیرا که یک پزشک که دورترین نسبت را با این پست دارد و در ابعاد مدیریتی نیز یکی از بد سابقه ترین مدیران جزء در نوع عملکردش در مرکز پژوهش‌های مجلس است، را شهردار تهران کردند، فایل صوتی و تصویری منتشر شده رئیس محترم شورای شهر هم حاکی از یک تحمیل بود کسانی که نه بر اساس شایستگی و تخصص بلکه با روش‌های غیر دموکراتیک و لابیگری و فشار و حتی غیرعرفی این فرد را که در مقایسه با متخصصان حوزه شهری در کارایی و مدیریتی کمترین امتیاز را داشت ، انتخاب کردند.»
سلیمانی اشاره کرد: «متاسفانه در زمینه‌های دیگر نیز گاه نسبت خویشاوندی بر تخصص و تعهد فائق آمد. این روند باید متوقف شود به نظرم رهبری باید جلوی این کار را در دولت و شهرداری و کلا تمامی نهادها بگیرد. می‌دانید که حتی مصوبه‌ای که در تعارض منافع اجازه نمی‌دهد افراد بدون ضابطه قبول مسئولیت کنند در برخی انتصاب‌ها نادیده گرفته می‌شود. اساسا مشکل ما در اینجا دوتاست یکی بی‌قانونی در نوع بکارگیری افراد در تصدی‌های کلان نظیر وزارتخانه‌ها و دستگاه‌های حاکمیتی اعم از اجرایی و قضایی و دیگر آنجا که قانون هم وجود دارد بی اعتنایی به آن می‌شود، چیزی که در مورد انتصاب شهردار اتفاق افتاد. حتی آمدند و در تلویزیون گفتند که ما قانون را باید اصلاح کنیم که امثال این شهردار بتواند بدون هیچ مانعی شهردار شود. خودشان هم فهمیده بودند که خلاف قانون کردند ولی خب باید به برخی پاداش داد و یا تسلیم برخی شانتاژها شد. شورای شهر تهران در این زمینه کارنامه ردی گرفت. اصلا نه توجیهاتی که آوردند وجدان جامعه را آرام کرد و نه فرد مورد نظر شایستگی اداره کلانشهری چون تهران را هم به لحاظ تخصص و هم کارشناسی و هم مدیریت دارا بود. بنابراین وقتی تفکر سکتاریستی و فرقه گرایی حاکم می‌شود، شایسته سالاری نیز به محاق می رود.»

وی درباره این‌که کنار گذاشتن شایسته سالاری چه آسیب‌هایی در پی دارد بیان کرد: «آسیب این رفتارها و تصمیم‌ها و آثار تخریبی آن بسیار متنوع و در عین حال مخرب است. علاوه بر اینکه امید به اصلاح و تغییر در جهت مثبت را از مردم می‌گیرد، بلکه ملت این را نوعی توهین به شعور خود تلقی می‌کنند. علاوه بر اینکه انگیزه را از نخبگان و مدیران قوی برای کار در کشور می‌گیرد و متاسفانه به دلیل عدم شایسته سالاری و اینکه هرکسی سر جای خودش نیست ، عالم و دانشمند احساس بطلان می‌کند و دانشجو و طالب علم احساس بی انگیزگی نسبت به تلاش و کوشش در جهت مفید بودن در آینده، متاسفانه شاهد فرار مغزها نیز می‌شویم.»
سلیمانی اضافه کرد: «این عمل یعنی عدم شایسته گزینی، به اندک سالاری در ابعاد گوناگون مدیریتی دامن می‌زند، برای کارهای بزرگ گزینش انسان‌های کوچک و به قولی کوتوله‌ها و نامناسب نسبت به آن کار و مسئولیت، آینده کشور را با فاجعه مواجه می کند، و نظام سیاسی را در جهت عدم کارآمدی و سلب مشروعیت سیاسی سوق می‌دهد، روند توسعه و رشد کشور را متوقف بلکه معکوس می‌کند و بسیاری از پیامدهایی زیانبار دیگر که مجال پرداختن به آن از حوصله این مصاحبه کوتاه، خارج است.»
این نماینده مجلس در واکنش به انتصاب زاکانی و قالیباف در هیأت امنای دانشگاه تهران بیان کرد: «متاسفانه یکی از نمونه‌های این نوع گزینش را در هیات امنای دانشگاه تهران این روزها شاهدیم. وزیر علوم برای یک عده اشخاص محترم حکم امنا صادر کرده. من با این اشخاص مشکلی ندارم ولی دیدن این افراد جز شاید یکی دو نفر بقیه اساسا نه به لحاظ شناخت دانشگاه و چه به لحاظ تخصص و رشته برخی از آنان و بویژه از نظر اینکه باید امنای دانشگاه از جمله افراد خوشنام با سابقه پاک باشند، متاسفانه در مورد برخی از آنان اساسا بلاموضوع است.»
وی ادامه داد: «برخی از آنان وقتی مدیر بوده‌اند معاونان و همکاران آنان دستشان تا مرفق در جیب ملت و بیت المال بوده و اکنون بعضا محکوم به زندانند. اگر این امر در یک کشور خارجی اتفاق می افتاد طرف نه تنها مستعفی می‌شد بلکه دیگر تا اخر عمر به او پست نمی‌دادند، ولی این چگونه شایسته سالاریست که نه تنها آن نمی‌شود بلکه در عالیترین سطوح تقنینی و اینک آکادمیک کشور حکم می‌گیرد، آن هم دانشگاه تهران که نماد آموزش عالی کشور است و یا دیگری که سوابق وی در نطق‌هایش مشهود بوده و کاندیدای ریاست جمهوری بوده و اکنون شهردار تهران است و سابقه اعمال و رفتار غیر قانونی وی در مرکز پژوهش‌های مجلس بر خاص و عام آشکار است و چنانکه ذکر شد بنا به فایل مهدی چمران آمدنش توام با زور و فشار و برخی مسائل فرقه‌ای و جناحی و بده بستان‌ها صورت گرفته، حالا ایشان بشود امینِ نماد آموزش عالی کشور.»
سلیمانی اضافه کرد: «واقعا وزیر علوم دانشگاهیان را چه فرض کرده و با چه تحلیلی این احکام سخیف را صادر نموده، به والله من از اینکه امثال این افراد امنای دانشگاه تهران هستند بعنوان کسی که عضو کوچکی از این دانشگاه بوده‌ام احساس حقارت می‌کنم. نمی‌دانم چرا مقام رهبری جلو این توهین‌ها و دهن کجی‌ها به ساحت دانشگاه و دانشگاهیان را نمی‌گیرند واقعا برای امثال من که در میان استادان دانشگاه تهران بسیارند، جای سوال دارد. یعنی بین هزاران استاد نخبه و مدیر و معتمد آدم معقول و با سابقه خوب و مدیر و معتمد بین دانشگاهیان از چهره‌های آکادمیک کم داشتیم که وزیر محترم به زلف این دانشگاه چنین گل‌هایی می‌نشاند؟»