یک دیپلمات پیشین گفت: تمایل ایران به شرق بیش از آنکه به دلیل انتخابها و سیاستهای راهبردی باشد، بیشتر ریشه در مخالفت با غرب به ویژه آمریکا دارد.
یک دیپلمات پیشین گفت: تمایل ایران به شرق بیش از آنکه به دلیل انتخابها و سیاستهای راهبردی باشد، بیشتر ریشه در مخالفت با غرب به ویژه آمریکا دارد.
جاوید قربان اوغلی در گفتوگو با «صبح ما» در پاسخ به این سوال که با توجه به این فرضیه که آمریکاییها تصور میکنند بهواسطه برقراری ارتباط با ایران، میتوانند حمایت ایران از چین را به ویژه در بحث انرژی کاهش داده و در رقابت اقتصادی با چین موفق شوند، ایران باید در میان رقابت چین و آمریکا چه جایگاه و مواضعی را در پیش گیرد، گفت: در پاسخ به این سوال توضیح چند نکته ضروری است. اول آنکه بلوک بندی واقعی جهان حول مثلث آمریکا، روسیه و چین به عنوان بازیگران اصلی عرصه بین المللی شکل گرفته است.
این دیپلمات پیشین ادامه داد: نکته دوم آن است که در کنار این سه قدرت اقتصادی-نظامی(چین، روسیه و آمریکا) قدرتهای نوظهور به بازیگران قدرتمند در عرصه جهانی تبدیل شدهاند، که اتفاقا نقش آفرینی این کشورها در قالب ائتلافها، اتحادیهها و بلوکهای اقتصادی در عرصه روابط بین الملل رو به افزایش است.
قربان اوغلی گفت: نکته سوم نیز اشاره به آن دارد که پروسه جهانی شدن، کنوانسیونهای بین المللی و قوانین وضع شده از طریق سازمان ملل متحد، کنترل رفتار کشورها از این طریق و تا حدود زیادی مفاهیم سنتی حاکمیت دولتها را دچار تزلزل کرده است. لذا در چنین وضعیتی، مفهوم استقلال کشورها نیز دچار تزلزل شده و کشورها و نهادهای حاکمیتی آنها نمیتوانند بدون در نظر گرفتنِ این مقررات بین المللی، در چارچوب مرزهای ملی تصمیم گرفته و آن را به اجرا بگذارند.
وی افزود: بنابراین با توجه به این نکات، ایران که از مزیتهای ژئوپولتیک منحصر به فردی در منطقه برخوردار است نباید به قول معروف، تخم مرغ های خود را در یک سبد بگذارد. با فرض پذیرش همان نظام دوقطبی در شاکله امروزی آن، سیاست خارجی ایران را می توان در قالب “نه غربی، کمی شرقی” توصیف کرد. به بیان دیگر طی چهار دهه همچنان به سیاست نفی سلطه غرب پایبند بوده است در حالیکه به دلیل واقعیتهای جهانی و ضرورتهای داخلی عملا به سمت شرق گرایش پیدا کرده و شعار نه شرقی، نه غربی بطور محسوسی به نفع شرق( و نه شرقی) متمایل شده است.
قربان اوغلی با بیان اینکه به نظر می رسد انتخاب این راهبرد، بیشتر ریشه در مخالفت با غرب( خصوصا آمریکا) دارد و لزوما به دلیل انتخاب راهبردی شرق(روسیه و چین) نیست، تصریح کرد: راهبرد سیاست خارجی برای یک کشور مستقل باید برخورد “گزینشی” و منطبق بر الزامات تأمین منافع ملی در همه ابعاد آن باشد. بنابراین از این منظر ضروری است ایران ” کاهش تنش با آمریکا ” را در دستور کار خود قرار دهد.
وی افزود: در شرایط کنونی از تخاصم (تضاد آنتاگونیستی ) بین ایران و آمریکا، قدرتها و بازیگران دیگر بیشترین نفع را میبرند و مابهازائی هم به عنوان شریک عمده تجاری نمیپردازند. به بیان دیگر آنها از تخاصمِ به ظاهر آشتیناپذیرِ تهران و واشنگتن برای پیشبرد منافع خود بهره میبرند. همچنین در اعمال تحریمهای قبل از توافق برجام، روسیه و چین بدون درنظرگرفتنِ روابطشان با ایران در کلیه شش قطعنامه، رأی موافق دادند. زیرا به خوبی می دانستند که ایران گزینه دیگری نداشته و به رغم حمایت از قطعنامهها مجبور به همکاری اقتصادی با این دو کشور است.