محسن امین زاده

مایل نهادهای غیر مرتبط برای انجام سفرهای خارجی غیر ضروری حتی با اهداف داخلی و به قصد جلب توجه افکار عمومی داخلی به چنین سفرهایی و فشار به وزارت امور خارجه برای تدارک چنین سفرهایی، سابقه طولانی تری دارد و حتی من در دوران مسئولیتم در وزارت امور خارجه با چنین درخواست هایی مواجه می شدم. اما در دولت اصلاحات و پیش از آن، قدرت وزارت امور خارجه خیلی بیشتر بود و معمولا جلو انجام سفرهای غیر ضروری مقامات عالی گرفته می شد.

 

محسن امین زاده در یادداشتی نوشت:

۱

روسیه همسایه مهم ایران در دریای خزر و یکی از قدرت های موثر کنونی در سطح بین المللی است. به رغم پیشینه روابط تاریخی تلخ و بسیار تلخ ایران با روسیه و اتحاد جماهیر شوروی، حتی در دهه اول پس از انقلاب و به ویژه در رابطه با جنگ عراق با ایران، روابط دو کشور اکنون بسیار خوب و دوستانه است و داشتن روابط هرچه دوستانه تر میان دو کشور به نفع دو کشور است. در عین حال ایران باید همواره توجه داشته باشد که به رغم همه ظرفیت های دوستی و همکاری دو کشور، در زمینه های متعددی از جمله تحولات راهبردی منطقه ای، و در زمینه منافع اقتصادی به ویژه در حوزه نفت و گاز، روسیه رقیب ایران است و ایران باید روابط دوستانه خود را با روسیه با درک همه این ملاحظات دنبال کند. علاوه بر این، گاه رهبران روسیه در روابط با ایران رفتاری در قامت رهبران روسیه تزاری و اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی از خود نشان می دهند که متناسب روابط خوب امروز دو کشور نیست. عدم تدبیر درست و سنجیده در رابطه با این ویژگی رهبران روسیه نیز می تواند باعث بروز ناخرسندی هایی در روابط میان دو کشور شود.

۲

تشریفات و رعایت آداب تشریفاتی در مناسبات با دولت های خارجی از بخش های دشوار و آزاردهنده سیاست خارجی است. در عین حال مدیریت تشریفات در روابط میان دولت ها در واقع مدیریت حفظ احترام متقابل و رعایت شئونات متقابل میان دولت ها است. تشریفات به رغم آنکه نباید چندان مهم باشد اما در روابط کشورها اهمیت زیادی دارد و توجه به همه وجوه دیپلماتیک در تنظیم و تدارک امور تشریفاتی روابط میان دولت ها ضروری است. کشورها تنها با حفظ رویه های تشریفاتی و رعایت آداب یکنواخت برای همه مقامات عالی میهمان از کشورهای مختلف به ویژه کشورهای همسطح، مراتب احترام متقابل میان خود را تعریف می کنند. هر نوع ناهنجاری و بی انضباطی در تدارک تشریفات سفر مقامات عالی خارجی و متقابلا سفرهای مقامات عالی کشور به خارج، می تواند مشکلات زیادی در روابط جاری میان کشورها ایجاد کند. روابط تشریفاتی تعریف می کنند که انجام چه آداب و رفتار و مراسمی نشان از رفتار درست و محترمانه کشورها است و چه رفتاری توهین آمیز تلقی می شود. هرچند برگزاری مراسم تشریفاتی گسترده و وقت گیر و پرهزینه در روابط میان دولت ها نسبت به گذشته بسیار کاهش یافته و روابط میان رهبران و مقامات عالی کشورها خیلی ساده تر و روان تر شده است، اما در عین حال همچنان دستورالعمل های تشریفاتی، دستورات و مقررات رعایت احترام متقابل میان کشورها است.

۳

آنچه در جریان سفر رئیس مجلس ایران به روسیه گذشته است به لحاظ تشریفاتی اقدامی ناشایست تلقی می شود. اگر این رفتار با انتظارات و ترتیبات اعلام شده برای سفر از سوی وزارت امور خارجه دو کشور متفاوت بوده است؛ توهین به رئیس مجلس ایران است و چنین رفتاری از سوی هر کشوری غیر دوستانه تلقی می شود و طبعا با انتظاری که از روابط خوب ایران و روسیه می رود، خیلی غیر منتظره بوده است. اما اگر آنگونه که گفته می شود تمامی پیش بینی ها نسبت به شیوه رفتار تشریفاتی دولت روسیه نسبت به سفر رئیس مجلس ایران همان بوده که اتفاق افتاده است، در این صورت باید مشکل را در کشور خودمان جستجو کنیم. در این صورت باید پذیرفته می شد که سفر رئیس مجلس ایران از نظر دولت روسیه اهمیت چندانی ندارد و تلقی دولت روسیه از رئیس پارلمان ایران، با تلقی ایران از شان رئیس مجلس متفاوت است. در این صورت یا باید رئیس مجلس می پذیرفت که با همان شئوناتی که میزبان برای او قائل است سفر خود را انجام دهد و یا باید از سفر خود منصرف می شد. اضافه کردن پیام رهبری به سفر و احتمالا برای جور کردن ملاقات با رئیس جمهور روسیه، طبعا اقدام تشریفاتی نادرست دیگری بوده که مشکل را دوچندان کرده است.

۴

در مهر ماه سال ۱۳۸۶ برای اولین بار پوتین به ایران سفر کرد. سفر او اهمیت زیادی داشت. به ویژه که او بالاترین مقامات روسی بود که بعد از استالین در سال ۱۹۴۵، به ایران سفر کرده بود. نمایشی که از سفر پوتین خلق شد شباهت های زیادی به تشریفات تزارهای روسیه و استالین داشت. سفر پوتین چند ساعت بیشتر نبود اما برای همین سفر کوتاه، تجهیزات زیادی به ایران حمل شد و تدارک محل اقامت پوتین در تهران و مسائل حاشیه ای آن نیز قابل توجه بود.

در همان هنگام در مقاله ای تشریح کردم که حواشی سفر پوتین مشکلاتی دارد که متن سفر را به حاشیه می برد . در آن مقاله نوشتم که علت سفر پوتین به تهران در این مقطع زمانی، کشمکش روسیه با آمریکا بر سر استقرار سایت های ضد موشکی آمریکا در شرق اروپا بوده است و عملا پوتین در صدد بر آمده که سفرش به تهران را به یک تهدید متقابل علیه دولت آمریکا بدل کند. تا اینجای کار مشکلی نبوده است و اگر اختلاف روسیه و آمریکا برای ایران بدل به فرصت ایجاد کرده طبعا باید از آن استقبال می شده است. چنانکه همین اختلاف باعث شد که روسیه نیروگاه بوشهر را از مناقشات دیگر هسته ای ایران جدا کند و پس از یک وقفه خیلی طولانی حساب شده، این نیروگاه را مشروط به فروش سوخت آن توسط روسیه به ایران و باز پس گرفتن پسماند سوخت مصرف شده در ایران توسط روسیه، راه اندازی کند. اما حواشی سفر پوتین جدی و متنوع بود. در همان مقاله به تفصیل حواشی خلاف منافع ملی ایران در رابطه با محتوای اجلاس خزر را تشریح کرده ام. روسیه همه جزئیات برنامه سفر پوتین به ایران را تعریف و تحمیل کرد و هر جا با ملاحظات تشریفاتی در ایران سازگاری نداشت خودش دست به کار شد و روال متعارف در ایران را به هم زد.. روسیه به ایران اعلام کرد که آقای پوتین به شرطی سفر عقب افتاده دو جانبه خود به ایران را انجام می دهد که این سفر همزمان با اجلاس سران خزر در تهران باشد. در نتیجه اجلاس خزر در وقت تعیین شده توسط دولت روسیه تدارک شد. محتوای اجلاس هم تحت تاثیر تمایلات روسها بود. اما این تنها مشکل مهم نبود. چنانکه اشاره شد یکی از حواشی مهم این سفر ۴ یا ۵ ساعته، تشریفات غیر متعارف پوتین بود. برای چهار ساعت سفر پوتین تعداد زیادی محافظ به ایران آمده بودند و صف طولانی اتوموبیل های تشریفاتی هیات پوتین در خیابان های تهران خیره کننده بود. صفی از اتوموبیل بنز ضد انفجار پوتین و اتوموبیل های دیگری که غالبا با هواپیما از روسیه حمل شده بود و بقیه نیز در ایران توسط سپاه تدارک شده بود. اما مهمترین حاشیه آن سفر این بود که پوتین برای اولین بار پس از انقلاب عرف تشریفاتی سفر مقامات عالی خارجی به ایران را تغییر داد و چون برای این تغییر نمی توانست از طریق دولت اقدام کند به بهانه مسائل امنیتی دولت ایران را دور زده و کل برنامه سفر خود را به سپاه سپرده بود. انتقاد امثال من از دخالت سپاه در مدیریت و اداره تشریفات سفر رئیس جمهور یک کشور خارجی و کمک به دور زدن وزارت امور خارجه توجه هیچکس را به خود جلب نکرد و این رویه بارها تکرار شد.  این تجربه از نظر روس ها بسیار هم موفق بود. گسترده ترین تشریفات استقبال رسمی از سفر یک مقام خارجی به ایران بعد از انقلاب، توسط سپاه برای پوتین برگزار شد. پوتین در آن سفر به اندازه کافی به دولت و رئیس جمهور ایران بی توجهی کرد و بدعتی بی سابقه را در تشریفات سفر به ایران بنا نهاد. پوتین دو بار دیگر در آذر ماه ۱۳۹۴ برای شرکت در اجلاس سران کشورهای صادر کننده گاز و آبان ماه ۱۳۹۶ برای شرکت در دومین اجلاس سران کشورهای ایران، آذربایجان و روسیه با تشریفاتی مشابه به ایران سفر کرد و طبق رویه قبل همان تشریفات خارج از دولت برای پوتین تدارک شد و او رفتاری مشابه رفتار با احمدی نژاد را نسبت به روحانی اعمال کرد. همان بار اول در سال ۱۳۸۴ من به دوستانم در وزارت خارجه پیغام دادم که این بدعت در آینده مشکلات زیادی برای سفر مقامات عالی سایر کشورها به ایران ایجاد خواهد کرد.

وقتی کمتر از سه ماه بعد از سفر دوم پوتین به تهران، در بهمن ماه سال ۱۳۹۴ شی جین پینگ رئیس جمهور چین به ایران سفر کرد، آنقدر ابعاد تشریفات تحت اختیار دولت برای سفر او نازل تر از سفر پوتین بود که به اعتراض رسمی دولت چین منجر شد. نه تنها دولت امکاناتی برای تشریفات مشابه برای سفر شی جین پینگ در اختیار نداشت بلکه حتی نتوانسته بود ترافیک خیابان های مسیر تردد رئیس جمهور چین را نیز برای دیدار وی با رئیس مجلس ایران باز نگه دارد و عملا رئیس جمهور چین مدتی در ترافیک تهران گیر کرده بود و این موضوع به گلایه جدی دولت چین و اعتراض رسمی این کشور منجر شد. بدون تردید اهمیت روابط چین برای ایران کمتر از اهمیت روابط روسیه نیست و هیچ توجیهی برای اختلاف سطح شدید تشریفات و رفتار متقابل تشریفاتی ایران با چین و روسیه وجود ندارد. سطح متفاوت تشریفات ایران برای سفر روسای جمهور دو کشور مهم، نشان از نابسامانی و بی تدبیری نسبت به روابط خارجی با کشورهای جهان دارد. توضیح اینکه تشریفات سفر پوتین در اختیار سپاه بوده و تشریفات سفر شی جین پینگ در اختیار مسئولان ذیربط دولت و وزارت خارجه بوده است، نه تنها موضوع را حل نمی کند بلکه آنرا خیلی پیچیده تر می کند و حکایت از هرج و مرج در امور مربوط به سیاست خارجی در ایران دارد. باید همه این تجربیات باعث شود که سپاه از دخالت در سیاست خارجی منطقه ای از جمله تشریفات سفر رهبران کشورهای منطقه به ایران، خارج شود و امور را به مراجع ذیربط خود بسپارد و البته باید مراجع ذیربط نیز تدابیر موثری برای انجام تشریفات متناسب و همسطح برای همه رهبران کشورهای خارجی مهمان در ایران فراهم کنند و همه مسائل امنیتی آن را هم با کمک نهادهای دیگر تدارک کند.

۵

من نمی دانم که چرا سفر رئیس مجلس به مسکو تنها یک سال بعد از سفر رئیس مجلس دومای روسیه به تهران اینگونه تدارک شده است ؛ اما مطمئن هستم که وزارت امور خارجه همه پیش بینی ها را به درستی در مورد محتوای تشریفاتی سفر به اطلاع رئیس مجلس ایران رسانده است. حتی شنیدم که وقتی وزیر امور خارجه از انتشار خبر بردن پیام رهبری توسط رئیس مجلس مطلع شده و عملا در مقابل عمل انجام شده قرار گرفته است، تمامی تلاش خود را با همه شیوه های غیر متعارف ممکن دنبال کرده است که ملاقات رئیس مجلس با رئیس جمهور روسیه ممکن شود، اما موفق نشده است.

در مجموع با توجه به جایگاهی که مجلس و رئیس مجلس در ایران دارد، حتی اگر آقای قالیباف حامل پیام رهبری هم نبود شیوه عمل دولت روسیه حداقل غیر صمیمانه تلقی می شد. تناسبی هم میان تشریفات سفر رئیس دومای روسیه به تهران و این سفر وجود نداشته است.

در واقع آنچه برای رئیس مجلس ایران اتفاق افتاده نتیجه بی تدبیری ۱۵ ساله نسبت به چگونگی مواجهه با شیوه عمل دولت روسیه در سفرهای دو جانبه دو کشور و از جمله رفتار تشریفاتی نامتعادل روسیه در مناسبات با ایران است.. اما پافشاری مجلس شورای اسلامی برای انجام سفر رئیس مجلس به روسیه در همین شرایط به رغم همه تذکرات تشریفاتی و توضیحات وزارت امور خارجه این مشکل را دو چندان کرده است و نشان از مشکل دومی دارد که به آن خواهم پرداخت. شاید تصور می شده که همچنان که وزارت امور خارجه را در مقابل عمل انجام شده قرار می دهند، می توانند دولت روسیه را هم در مقابل عمل انجام شده قرار دهند و سفر رئیس مجلس با تشریفات مورد نظر خودشان را به دولت روسیه تحمیل کنند. حتی شاید تصور می شده که رئیس مجلس می تواند مسیر جدید مورد نظر روسیه برای دور زدن دولت ایران باشد. اما عملا روسها نشان دادند که جوگیر و منفعل نمی شوند و مهمتر آنکه خودشان مسیر دور زدن دولت ایران را انتخاب می کنند و ابتکار رئیس مجلس ایران آنها را در مقابل عمل انجام شده قرار نمی دهد.

۶

تمایل نهادهای غیر مرتبط برای انجام سفرهای خارجی غیر ضروری حتی با اهداف داخلی و به قصد جلب توجه افکار عمومی داخلی به چنین سفرهایی و فشار به وزارت امور خارجه برای تدارک چنین سفرهایی، سابقه طولانی تری دارد و حتی من در دوران مسئولیتم در وزارت امور خارجه با چنین درخواست هایی مواجه می شدم. اما در دولت اصلاحات و پیش از آن، قدرت وزارت امور خارجه خیلی بیشتر بود و معمولا جلو انجام سفرهای غیر ضروری مقامات عالی گرفته می شد. اما در دولت احمدی نژاد ماجرا شکل دیگری پیدا کرد و بدعت های بی سابقه ای و خلاف مصالح ملی توسط شخص رئیس جمهور گذاشته شد.

احمدی نژاد در مجموع طی ۸ سال ۱۲۰ سفر خارجی به ۵۴ کشور جهان انجام داد و رکوردی غریب از گردشگری یک رئیس جمهور را به نمایش گذاشت. یعنی بطور متوسط سالیانه ۱۵ سفر خارجی به ۶ یا ۷ کشور جهان. تدریجا سفرها به سفرهای پرجمعیت خانوادگی هم بدل شد. احمدی نژاد که ظاهرا شیفته سفرهای خارجی شده بود با فشار زیاد وزارت امور خارجه را مجبور به تدارک سفرهایی می کرد که از نظر کارشناسان و متخصصان سیاست خارجی غالبا ارزش راهبردی در ارتباط با سیاست خارجی، امنیت ملی و حتی منافع اقتصادی کشور نداشت؛ ولی حتی برعکس، گاه خسارت های راهبردی مهمی به کشور تحمیل می کرد. در موارد متعددی نیز عملکرد احمدی نژاد در طول سفرها باعث بروز بحران هایی برای کشور شد که خلاف مصالح ملی و امنیت ملی ایران بود و باعث تحقیر ایران و فرصت سوزی در سطح بین المللی شد. تنها موارد نادری از مجموعه این سفرها ارزش حداقلی برای منافع ملی کشور داشت که غالبا مربوط به افتتاح تعدادی پروژه های مشترک در کشورهای آسیای میانه و قفقاز مربوط به دوره ریاست جمهوری آقای خاتمی بود.

احمدی نژاد در دو دوره مجموعا ۹ بار برای شرکت در اجلاس های سازمان ملل متحد به نیویورک سفر کرد. سفرهای او حواشی جنجالی داشت و فاقد ارزش راهبردی برای منافع ملی ایران بود. احمدی نژاد در این مدت بیش از ۸۰ سفر دوجانبه انجام داد که حدود نیمی از این سفرها به ۶ کشور آمریکای لاتین و ۲۰ کشور آفریقایی بود. کشور ونزوئلا با ۸ سفر دو جانبه در صدر قرار داشت. کشورهای سنگال و بولیوی با ۳ سفر و کشورهای برزیل، کوبا، اکوادور، نیکاراگوئه و سودان با ۲ سفر در ردیف های بعد بودند. عمده این سفرها نتیجه ای در زمینه منافع ملی و امنیت ملی ایران نداشت و بیشتر سفرهایی تفننی و سیاحتی و تبلیغاتی تلقی می شد.

در خاورمیانه احمدی نژاد ۵ بار به سوریه ، ۲ بار به لبنان، ۲ بار به عراق و یک بار به مصر رفت. همچنین او در این مدت ۱۴ سفر به کشورهای حوزه خلیج فارس انجام داد. ۵ سفر به قطر و ۴ سفر به عربستان سعودی رکوردهای این سفرها بودند. سفرهای به بحرین، امارات، عراق و مصر برای اولین بار در این سطح انجام شد و به جز سفر به عراق سایر سفرها هیچ ارزش راهبردی نداشت. در میان این سفرها، شرکت احمدی نژاد در اجلاس شورای همکاری خلیج فارس به ابتکار احمدی نژاد و به رغم اکراه شدید کشورهای عضو شورا و حواشی بسیار توهین آمیز این سفر، شرکت احمدی نژاد در افتتاحیه بازی های آسیایی قطر و حواشی زننده نمایش نقشه منطقه با نام خلیج عربی بالای سر رئیس جمهور ایران، و سفر احمدی نژاد به حج به عنوان مهمان پادشاه عربستان که با اکراه شدید میزبان و فشار وزارت خارجه ایران تدارک شد، همه سفرهای بد و ناشایست و به نوعی تحقیر ملی ایران بود.

احمدی نژاد تنها ۳ سفر به کشورهای اروپایی ایتالیا، سویس و دانمارک برای شرکت در اجلاس های بین المللی داشت. به دلیل عملکرد ماجراجویانه احمدی نژاد، سفرهای ایتالیا و سویس به لحاظ سیاست خارجی در حد فاجعه آمیزی بد بودند.

احمدی نژاد دو سفر به روسیه و چهار سفر به چین داشت که هیچکدام از این سفرها دیدارهای دو جانبه نبود. سفرهای احمدی نژاد به ابتکار خودش برای شرکت در افتتاحیه بازی های پارا المپیک و نه حتی بازی های المپیک پکن و برای افتتاح سالن ایران در نمایشگاه اکسپو شانگهای، درسطح رئیس جمهور سفرهای بد و تحقیرآمیزی بود. دو سفر دیگر او به چین برای شرکت در اجلاس شانگهای بود. سفرهای به مسکو نیز برای شرکت در اجلاس سران شانگهای و کشورهای صادر کننده گاز بود .

حامیان احمدی نژاد در پایان دولتش کمیت سفرهای او را به عنوان یک پدیده مثبت تبلیغ کردند؛ اما با مرور جامع تر سفرها و نتایج سفرهای احمدی نژاد نیز به خوبی می توان ابعاد سیاست خارجی فاجعه بار احمدی نژاد را ترسیم کرد و دریافت که سیاست خارجی او چه خساراتی به کشور وارد کرده است.

خوشبختانه چنین رفتاری در دولت روحانی تعطیل شد و سفرهای مقامات عالی کشور به سفرهای ضروری در چارچوب منافع ملی ایران محدود شد و نه تنها دولت بلکه نهادهای دیگر نیز کم و بیش همین رویه را دنبال کردند. سفر آقای قالیباف به مسکو و حواشی آن این نگرانی را ایجاد کرده است که ممکن است دور تازه ای از سفرهای غیر ضروری و سفرهای خلاف شئونات ملی مقامات عالی ایران به کشورهای خارجی در پیش باشد.