محسن وحید

از ویژگی های آشکار جوامع مبتنی بر قدرت قدرتمندان، در هم آمیختگی نهادهای مختلفی است که برحسب قانون، کارکرد خاص خود را دارند. از این رو، در آن جوامع از هم گسیخته ممکن است ارتشی ها تاجر شوند، تاجران سیاستمدار و سیاستمداران هم به راحت ترین کار یعنی اطاعت محض جهت دست یابی به ثروت های کلان و باد آورده روی بیاورند.

 

محسن وحید نوشت:

در جماعتی که نظر را حرام می گویند/ نظر حرام بکردند و خون خلق حلال«سعدی»

به تازگی آقای یامین پور، یکی از رده های میانی دولتمردان و بلکه دولت مرادان، در مورد نحوه پوشش بانوان، یعنی نیمی از جامعه ایران، گفته هایی موهن همپای با حدی از جسارت و حتی وقاحت داشته است.

البته این نوع نگاه و جسارت پیوسته بیانگر دیدگاه بخشی از حکمرانان بوده است. در پاسخ به وی اما، دبیرکل مجمع ایثارگران آقای جواد امام با بیانی موجز و موثر به نقد آن نگاه و دیدگاه پرداخته است که علاقه مندان به این موضوع می توانند به سایت صبح ما رجوع کنند.
باری به هر حال از گفته های آقای امام است که شرم بر این نوع نگاه و ادبیات. می خواهد به عنوان معاونت جوانان به برنامه ریزی و رصد مسائل جوانان و پیگیری آنها از نهادهای مسئول در زمینه سازی برای رشد اجتماعی و هویتی نسل جوان بپردازد؟
جوانان میهن ما حالا در سلسله ای از نومیدی ها گرفتار گشته اند، وقایع تاسف آوری چون گرفتاری های روزافزون، و اقمار و عواقب شوم پیوسته و وابسته به آن، مانند گسترش بیکاری ها و بلافاصله و بلاواسطه افزایش دزدی ها و دیگر جرائم، دارد کم کم حتی کور سوی امیدی به آینده را از میان می برد. گفته هایی مکرر و بلکه ملال آور است بیان اینکه بسیاری از جمعیت جوان میهن که غالبا تحصیلکرده نیز هستند، آرزوی گریختن از ما در خویشتن، وطن کهنسال را دارند.
آیا ما با نوع ویژه ای از آپارتاید مواجه نیستیم؟ بر آن اساس، جامعه به خودی و بیگانه تقسیم شده است و حیرتا که اغلب قریب به اتفاق در دایره بیگانه قرار گرفته اند.

در گفته های آقای یامین پور، موضوع هولناکی نهفته که باز، با دیدگاه های جناحی قدرتمند تفاوت ندارد. وی گفته است وقتی شما نظارت و اعمال قدرت را برمی دارید، روسری را آزاد کنید به این اکتفا نمی کند والی آخر!
اذعان دارم که آقای امام با بیانی صریح و همپای دلیری به نقد گفته های بعضی مسئولان درباره موضوع مهم و اساسا تعیین کننده«قدرت» پرداخته است. علاقه مندان به موضوع می توانند به سایت ذکر شده مراجعه کنند.
بر اساس رویکردهای جامعه شناسی نوین و از آن جمله نحله ای از جامعه شناسی که روانکاوی و روانشناسی اجتماعی را مدنظر دارد، میان قدرت و اقتدار، تفاوت ها و تناظرهایی است از آن جمله: «صاحب قدرت برای حفظ جایگاه خود به روش هایی دست می یازد که یکسره با آموزش های انسانی، اخلاقی و دینی در تضاد است و از یاد نبریم که علت برانگیختن انبیاء که درود خدا بر تمامی آنان، مکارم اخلاق است.

نوع نگاه جدید با محوریت سعادتمندی این جهان و آن جهان، در بیشتر موارد با ارزش ها و ضد ارزش های فرهنگی، اخلاقی و رفتاری جامعه کژ و کوژ و مسخ شده در تضاد است.

در دولت شهر«اور» جایی که حضرت ابراهیم(ع) به نبوت برانگیخته شده، فرهنگ عرفی غالب، پرستش ارباب انواع، بت ها یا پرستش عناصر طبیعت، مانند ماه و خورشید و ستارگان بود.

مناظره آن حضرت با کاهنان، هنوز هم کارایی دارد. حضرت ابراهیم(ع) می فرماید که چرا برساختگان خود را می پرستید در حالی که می دانید آنان حتی بر حفظ خویش ناتوان هستند؟ و پاسخ مبتنی بر عرف عام این بود که ما بر شیوه پدران خویش رفتار می کنیم.

طغیانگری دیگر مدعی بود که می تواند هر که بخواهد ببخشاید و هرچند که جنایتکار باشد، و هر که را بخواهد می تواند بمیراند، گرچه بی گناه باشد، ولیکن آن طغیانگر خود شیفته، از شر پشه ای عاجز گشت.

باری به هرحال، بیشتر جمعیت ایران را جوانان تشکیل می دهند و اذهان آنها، در بسیاری موارد پرسشگر شده است و دیگر تاب تحمل نگاه از بالا و فرادست به افراد را ندارد. بیش از صد سال است که مردم ایران می کوشند تا از روشمندی پوسیده و منسوخ ارباب، رعیت است.

بیان«اعمال قدرت» بیانگر آشکار همان روابط ارباب و رعیت است. رعیت دارای هیچ حق و حقوقی نبوده و تنها وظیفه دارد تا اوامر و فرامین را بی چون و چرا و بی هیچ پرسشگری و پرسشی اجرا کند.

من که دانش دینی وسیعی ندارم، بارها از جانب دوستان جوانم در معرض پرسش هایی قرار گرفته ام که می توان آنها را به دو دسته تقسیم کرد. الف: پرسش های اساسی و اصلی که سنگ های زیر بنا محسوب می شوند. ب: پرسش های فرعی ولیکن وابسته.

از جمله پرسش های جوانان این است که اگر بدحجابی عامل اصلی گرانی، بیکاری، سیل و امثالهم است پس چرا در کشورهایی که مردمش اهل کتاب هم هستند، نشانی از این همه درماندگی نیست؟

آیا راهزنی از بیت المال گناهی است بین شخص و خدا که با توبه ای بخشوده می شود اما بدحجابی غیرقابل بخشایش است؟ اگر بعضی از زمامداران که مدارج بالای علوم دینی را طی کرده اند، شیعه و پیرو مولا علی(درود خدا بر ایشان) هستند، پس به چه سبب است که آن همه سفارش و تاکید بر نگهداری بیت المال را به فراموشی سپرده اند؟

چرا بیشتر کسانی که فریادهای مرگ بر استکبارشان گوش فلک را کر کرده است، فرزندان بی دانش و بی عرضه خود را با بهترین امکانات روانه سرزمین های کفر و کافرستان می کنند و هزاران پرسش از این دست که البته پاسخ شان را خود، دقیق تر از من می دانند.

صاحبان قدرت، باری به انحا و شکل های متعدد بر حفظ جایگاه قدرتمند خویش می کوشند، از طریق عوام فریبی و بیان قصه هایی که حالا دیگر پیرزن های عشایر و کوه نشین نیز آن همه را باور ندارند، همزمان سهم زیاد، نجومی و حیرت آور و در عین حال تاثر برانگیز از ثروت عام یا بیت المال را به اشخاص وابسته و وفاداران بله قربان گو می پردازند، در این شکل و حالت، اشخاص قدرتمند در دایره ای معیوب و بسته، همزمان زندانی و زندانبان هم محسوب می شوند.

تاریخ ایران از چنین مواردی زیاد دارد که اشخاص مصطلح به متملقان، به محض قطع شدن مواجب فراوان ولیکن نابه جا، فورا تغییر چهره داده اند.

شکل دیگر حفظ قدرت قدرتمندان به دور راندن انسان های مستقل یا منتقد و به هر روی آزاده و دلبسته وطن و هموطنان است. چرا که در غیر این صورت، ناکارآمدی و دزدی ها و ده ها نمونه فساد دیگر آشکار می شود و به همین جهت است که قدرتمندان با عناوین برانگیزنده و ویژه، ابزارهای سرکوب را تقویت می کنند. چون که مهم رعیتی سر به زیر و نادان است که مقامی والا و چه بسا مینوی برای صاحبان قدرت پیدا کرده است.

از ویژگی های آشکار جوامع مبتنی بر قدرت قدرتمندان، در هم آمیختگی نهادهای مختلفی است که برحسب قانون، کارکرد خاص خود را دارند. از این رو، در آن جوامع از هم گسیخته ممکن است ارتشی ها تاجر شوند، تاجران سیاستمدار و سیاستمداران هم به راحت ترین کار یعنی اطاعت محض جهت دست یابی به ثروت های کلان و باد آورده روی بیاورند.

در فعل و قول آمد گواهان ضمیر/ زین دو بر باطن تو استدلال گیر«مولوی»

برخلاف و کاملا متضاد با قدرتمندان، صاحبان عزت و اقتدار هستند که هر چند ظاهراً زر و سیم و مقام و موقعیتی ندارند که مگس صفتان گردشان جمع شوند، اما واجدان عزت و اقتدار، بر اساس زمینه های آشکار تاراج و تطاول و تاول برخاسته از آن، در پاکیزگی دل و جان می زیند.

عشق عجیب و در وانفسای کنونی، عشق غریب به کرامت انسان، انسانی که مسجود فرشتگان بوده ولیکن مسخ گشته است، باری به هر حال، امانتی که آسمان نتوانست کشید بر دوش، اینان است و خرد جمعی نیز در عصر ارتباطات، حیله های نفرت انگیزی همچون فتوشاپ را به عنوان دلیل صحت ادعای خویش دانستن، سریعا می شناسد و طرد می کند.

تطاول افسارگسیخته در کنار فقر مهیب جماعت فراوانی که به خاطر حفظ شرافت خویش، خویشتن را حراج کرده، کلیه و قرنیه و خون می فروشند تا بر دریای ثروت، کاسه گدایی نزد ناکسان دراز نکنند، باری همان تطاول، تاولی دردناک به وجود آورده است که ناگزیر خواهد ترکید…

خطاب به خواب آلودگان بسترهای تنعم و ناز این اشعار سعدی را می آورم:

جهان ای برادر نماند به کس/ دل اندر جهان آفرین بند و بس
مکن تکیه بر دنیا و پشت/ که بسیار کس چون تو پرورد و کشت
چو آهنگ رفتن کند جان پاک/ چه بر تخت مردن چه بر روی خاک.

کلام آخر اینکه، در این وانفسای اخلاق و ادب، دریغا از نبود رهبرانی چون شهیدان دکتر بهشتی، رجایی، باهنر، مطهری و همچنین عزیزانی که در حصر به سر می برند.