نرخ فقر در کشور ما به حدود ۳۵ درصد رسیده است یعنی ۳۵ درصد مردم زیر خط فقر قرار دارند.

 

موسی شهبازی مدیر کل دفترمطالعات اقتصادی مرکز پژوهش‌های مجلس در نشستی در این مرکز اظهار کرد: نرخ فقر در کشور ما به حدود ۳۵ درصد رسیده است یعنی ۳۵ درصد مردم زیر خط فقر قرار دارند.

وی افزود: میانگین مصرف کالا‌ها در سال‌های اخیر کاهش زیادی داشته است به طوریکه در دهک‌های یک تا ۳، مصرف کالری کاهش یافته و همچنین مصرف گوشت کاهش یافته و تبدیل به مصرف مرغ و تخم مرغ شده است؛ به طوریکه اکنون شاهد مصرف سرانه ۲۵ گرم گوشت قرمز در ماه توسط این سه دهک هستیم.شهبازی با اشاره به افزایش قیمت مرغ و تخم مرغ گفت: از آبان ۹۸ تا آبان ۹۹، قیمت مرغ ۸۴ درصد و تخم مرغ ۸۸ درصد افزایش یافته است که همین امر نیز تهدیدی برای مصرف این دو محصول است.

وی گفت: سیاستگذاری‌های تخصیص ارز دولتی به کالا‌های اساسی جواب نداده است که دلیل آن همین افزایش قیمت‌ها است؛ سیاست‌های تامین امنیت غذایی در کشور کاملا ناموفق بوده است.مدیر کل دفترمطالعات اقتصادی مرکز پژوهش‌های مجلس گفت: افزایش ۳ برابری قیمت‌ها با حذف شدن ارز ۴۲۰۰ تومانی شدنی نیست و اینکه بگوییم قیمت مرغ ۶۰ هزار تومان شود درست نیست.

وی افزود: تورم دلایل مختلفی دارد و اقتصاد خود مسیرش را طی می‌کند. تورم برخی از کالا‌هایی که از ارز ۴۲۰۰ تومانی استفاده کرده اند حتی در برخی مواقع بیشتر از سایر کالا‌ها بوده و لازم است مجلس تصمیم بگیرد و آن‌ها را حذف کرده و به خود مصرف کننده نهایی مستقیم اعطا کند.

رئیس کمیته بودجه و نظارت مالی شورای شهر تهران نیز چندی پیش گفت: توجه به مسئولیت اجتماعی و جنبه اجتماعی بودجه اهمیت زیادی دارد و امروز ۷ دهک فقیر داریم و فقط ۳ دهک جامعه بالای خط فقر هستند، هیچگاه چنین وضعیتی نداشته‌ایم.

زهرا کریمی، عضو هیئت علمی دانشگاه با تاکید بر اهمیت توجه به بیکاری زنان و فقر در جامعه گفت: در کشور‌های درحال توسعه، فقر گسترده‌تر از کشور‌های پیشرفته است و در رابطه با توزیع جغرافیایی فقر هم شاهد هستیم گستردگی فقر در مناطق روستایی بیش از مناطق شهری است.

این مدرس دانشگاه ادامه داد: در سال ۹۹ بسیاری از پژوهش‌ها نشان داده که خط فقر در تهران به ۱۰ میلیون تومان رسیده است. هزینه اجاره مسکن و خوراک و… شرایط را به سمتی برد که شاهد مهاجرت افراد به حومه شهر هستیم، که همین امر هم علاوه برهزینه اجاره، هزینه دوری راه و حمل و نقل و… را نیز بر خانواده‌ها تحمیل کرده و تقریبا شاهد هستیم طبقه متوسط در حال نزدیک شدن به طبقه فرودست است.

نظر اقتصاددانان درباره خط فقر و خط زندگی 
اقتصاددانان معتقدند تعریف و تعیین «خط فقر» و «خط زندگی» پیچیدگی های خاصی دارد و باید در تعیین آن نوع شغل و تحصیلات و مسئولیت افراد را هم در نظر گرفت، بنابراین ارائه یک رقم ثابت به عنوان «خط فقر» برای همه گروه های شغلی و تحصیلی، منطقی و دقیق و حتی منصفانه نیست.
بنابر برآورد‌های این کارشناسان خبره اقتصادی، در ایران در پی تحریم‌های ظالمانه و کاهش ارزش ریال، خط فقر در تهران و شهر‌های بزرگ بالای ۵۰۰ هزار نفر جمعیت، بر مبنای خانوار ۳ نفره، برای کارگران ماهر و معلمان و کارمندان لیسانسیه به حدود ۱۰ میلیون تومان، و برای کارمندان ارشد، مدیران میانی و پزشکان عمومی به ۱۵ میلیون؛ و برای دارندگان مدرک دکتری تخصصی (دانشمندان کشور)، اعضای هیئت علمی و قضات و مدیران ارشد و امرای نظامی، «معیار فقر» به ۲۰ میلیون تومان افرایش یافته است.
این ارقام در شهر‌های کوچک‌تر به ترتیب، و به تفکیک مشاغل و تحصیلات مذکور کمابیش ۷، ۱۰ و ۱۵ میلیون تومان ارزیابی شده است که به رغم همه مشکلات، توجه ویژه و فوق العاده دولت و بخش خصوصی و کارفرمایان را می‌طلبد تا با رفع شکاف بزرگ میان درآمد و هزینه‌ها، تبعات آن به حداقل ممکن کاهش یابد.بر اساس برآورد اقتصاددانان، «خط یا شاخص زندگی» ۲ برابر خط فقر، به تناسب مشاغل و تحصیلات و مهارت در نظر گرفته می‌شود؛ و «خط ثروت» از ۳ تا ۴ برابر خط فقر، قابلیت محاسبه دارد.