محمد برادر ابراهیم، رسول ناله‌کنان از قایق بیرون آمد و نام اعضای خانواده‌اش را فریاد زد آنیتا … آرمین … آرتین … شیوا …. و بعد دستش را از قایق واژگون شده رها کرد و عمدا خود را به امواج سپرد تا بمیرد.

 

به گزارش صبح ما، در هفته های اخیر خبر غرق شدن یک خانواده ایرانی در کانال مانش اقیانوس اطلس در رسانه های بین المللی و داخلی منتشر شد. حادثه ای دلخراش که واکنش های مختلفی برانگیخت. اما شاید روایت آن حادثه پس از گذشت چند هفته بتواند تصویر روشن تری از مخاطرات ناشی از مهاجرت های غیر قانونی به مخاطبان عرضه کند. آنچه در ادامه می آید توسط شاهدان عینی بازگو بازمانده از این حادثه بازگو شده است:

 

آن روز هوا بسیار نامساعد بود، سرعت باد به ۳۰ کیلومتر در ساعت می‌رسید با امواجی به ارتفاع یک و نیم متر. آواره از سفر منصرف می شود و می گوید ارزش خطر کردن نداشت: “ترسیده بودم. نرفتم. به رسول التماس کردم که او هم نرود. ولی او گفت چاره دیگری ندارد.”

برادر رسول در ایران گفت، او به قاچاقچی‌ها برای عبور خانواده اش از کانال مانش ۲۰۰ میلیون تومان پرداخته بود.

ابراهیم محمدپور، بازیگر و مستندساز ۴۷ ساله اهل سردشت همراه برادرش محمد ۲۷ ساله و پسر ۱۷ ساله‌اش در همان قایق بود. او می گوید قایق کوچک بود و برای حمل هشت نفر ساخته شده بود، اما قاچاقچیان ۲۳ نفر را در آن “چپانده” بودند. ابراهیم می‌گوید: “چشمهایمان کور شده بود، چون در این سفر خیلی زجر کشیده بودیم. اولش فکر کردم نمی‌خواهم سوار این قایق بشوم، ولی بعد گفتم سوار می‌شوم تا دستکم از این مصیبت نجات پیدا کنم و به مقصد برسیم.”

یاسین، پسر ۱۶ ساله‌ اهل سردشت هم در این قایق بود. تنها او و دو نفر دیگر جلیقه نجات داشتند. او می گوید هیچ یک از اعضا خانواده آنیتا جلیقه نجات نداشتند. بیست و دو مسافر قایق اهل سردشت بودند و هدایت کشتی هم به دست پناهجویی از شمال ایران بود.

مهاجران ایرانی که پیشتر از این راه به بریتانیا رسیده‌ بودند می گویند قاچاقچیان معمولا از مسافری که از همه پول کمتری دارد، می‌خواهند قایق را هدایت کند یا پناهجویی را به زور وادار می کنند که قایق را براند.

آنیتا، مادرش و برادرانش به کابین شیشه‌ای قایق رفتند که به نظر گرم‌تر و امن‌تر می‌رسید. اما همین کابین تله مرگ آنها می‌شود.

به گفته ابراهیم، پس از حدود هشت نه کیلومتر، قایق پر از آب شد. او می‌گوید: “سعی کردیم آب را بیرون بریزیم ولی نشد. می‌خواستیم به ساحل کاله برگردیم ولی نتوانستیم.”

برادرش محمد می‌گوید که مسافران وحشت کرده بودند و از یک سو به سوی دیگر قایق می‌رفتند تا آنکه قایق واژگون شد.

شیوا و فرزندانش در کابین گیر افتادند. ابراهیم می‌گوید که رسول زیر آب رفت و کوشید تا نجاتشان دهد، بعد بیرون آمد و فریاد می‌زد کمک کنید.

پیشرو، جوانی ۲۷ ساله دانشجوی رشته اقتصاد و اهل سردشت است. او هم در آن قایق بود. او می‌گوید تلاش آنها برای شکستن شیشه کابین با تیغ موکت‌بری به جایی نرسید. او می‌گوید: “آرتین خردسال را توی کابین دیدم که روی آب شناور بود”.

رسول برادر شیوا که در آلمان پناهنده است پس از غرق شدن قایق به دانکرک رفت. او در تماسی تلفنی به ما گفت که شنیده رسول، دامادش توانسته بود آرتین را بیرون بکشد، و بعد برگشته بود تا بقیه را بیرون بیاورد. اما موج آرتین را با خود می برد.

ابراهیم محمدپور آنیتا را می بیند که روی آب شناور بوده. او با گریه آن لحظات دردناک را تعریف می کند: “بچه را از آب گرفتم، خیال کردم شاید زنده باشد. با یک دست قایق را گرفته بودم و با دست دیگر او را. تکانش می‌دادم تا ببینم زنده است یا نه، ولی هیچ واکنشی نشان نمی‌داد.” گریه‌کنان ادامه می دهد: “نمی‌توانم خودم را ببخشم.”

به گفته محمد برادر ابراهیم، رسول ناله‌کنان از قایق بیرون آمد و نام اعضای خانواده‌اش را فریاد زد “آنیتا … آرمین … آرتین … شیوا …. و بعد دستش را از قایق واژگون شده رها کرد و عمدا خود را به امواج سپرد تا بمیرد”.