مرتضی صارمی

دولت در حال ساختن پل تخریبی بود چون حیات و ممات کشور در خطر است و رها کردن آن امر سیاسی نبود. اتفاقا بخاطر تالی فاسد تصمیمات پرهزینه اصولگرایان، خاتمی به مثابه جان لاک ورود کرده و نامه ایشان در همین زمینه ارزیابی می شود.

 

مرتضی صارمی نوشت: خبر انتشار نامه ای منسوب به سید محمد خاتمی در شبکه های اجتماعی با واکنش های عجیب و قریب از سوی مخالفین و موافقین وی انعکاس پیدا کرد. تحلیل و تفسیر خبر، اول ماهیت و هویت بسیاری را بیش از گذشته آشکار کرد و نشان داد بچه ها برای درختان بی ثمر سنگ پرانی نمی کنند. دوم، نقش یک مصلح سیاسی در تعیین سرنوشت جامعه را به تصویر کشید.

بدون تردید اطلاعاتی که احمدی نژاد از پشت پرده مناسبات کشور دارد خاتمی نیز دارد. اینکه گفته می شود من در آینده اگر کار به نقطه جوش برسد آنرا افشا می کنم بیشتر بلوف سیاسی است و کارکرد آن صرفا مصادره به مطلوب است و از این رفتار نابهنجار چیزی عاید ملت نخواهد شد. اخیرا دعوایی خانوادگی در اردوگاه اصولگرایان از جنس « یکشنبه سیاه » بر سر کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰بین حداد عادل و محمود احمدی نژاد در گرفت. حداد عادل مانند همیشه با پیش داوری از سوی شورای نگهبان بر سر رد صلاحیت احمدی نژاد تأکید کرد و گفت اساسا به آن فکر نکنید! احمدی نژاد نیز در پاسخ به موضع گیری حداد عادل گفت: ایشان دست فرح پهلوی را بوسیده و خود صلاحیت ندارد. گویا در اردوگاه اصولگرایان غوغای چنگ انداختن به صورت یکدیگر پایان ندارد. نه حداد نزدیکترین دولت را به رهبری بی صلاحیت کرد و نه احمدی نژاد نزدیکترین فرد به رهبری را به خانواده پهلوی نسبت داد! اما در مقابل رفتار مدنی و انسانی خاتمی را اقدامی مخالفت با رهبری یا بی حاصل می پندارند.

اصولگرایان به جای فرافکنی به این سئوال جامعه باید پاسخ دهند. چرا احمدی نژاد رها شده است و بدون توجه به قانون و مقررات و ملاحظات سیاسی هر کجای کشور اراده کند می رود و هر سخنی که دوست داشته باشد می گوید و البته در حاشیه امن قرار دارد و حتی مدعی است او را می خواهند ترور کنند! در مقابل سید محمد خاتمی محدود ، محروم و ممنوع است چرا باید نسبت به وضع نابسامان موجود پاسخگو باشد؟ گویا واژه انصاف نیز مانند بسیاری از مفاهیم تعبیری وارونه پیدا کرده است.

در این نوشتار قصد پاک کردن خطای کسی را ندارم اما مقایسه بین خاتمی با دیگر رئیس جمهورها منطقی نیست. کارنامه خاتمی در دوره ای که از منجیق اصولگرایان سنگ می بارید روشن است همه شاخص های سیاسی ، اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی جامعه روندی مثبت را به نمایش می گذاشت و خاتمی به پشتوانه و اعتبار آن دوره نسبت به سرنوشت کشور دغدغه دارد که ناگزیر روزی در روستایی در دماوند «رأی» می دهد و روزی دیگر در راستای رضایت مندی مردم « تکرار » می کند و یا در تاریکی یک روز( رویداد) «سکوت» می کند و امروز «نامه» می نویسد و یا از نهاد اجماع ساز اصلاح طلبان حمایت می کند. و اصلاح طلبان نیز از اعتبار دوره اصلاحات برای پیشبرد امور کشور استفاده می کنند.

اصولگرایان چه زود سوگلی اردوگاه خود را فراموش کردند. واقعا خودسری و بی حیایی در این اردوگاه موج می زند که آخرین بار در جریان تفاهم بین سازمان انرژی اتمی ایران و مدیر کل آژانس اتمی این خصلت ذاتی اصولگرایان بر ملا شد و رهبری در واکنش به اختلاف دولت و مجلس – بر خلاف همیشه که با صراحت نظر می داد- این بار گفت : بروید این اختلاف را حل کنید یا آن را رها کنید! تصمیم مجلس در مورد پروتکل الحاقی یک خطای بزرگ سیاسی است که هیچ عاقلی پل های پشت سر خود را خراب نمی کند. دولت در حال ساختن پل تخریبی بود چون حیات و ممات کشور در خطر است و رها کردن آن امر سیاسی نبود. اتفاقا بخاطر تالی فاسد تصمیمات پرهزینه اصولگرایان، خاتمی به مثابه جان لاک ورود کرده و نامه ایشان در همین زمینه ارزیابی می شود.