مرتضی صارمی

اکثریت مطلق مردم در گذشته بواسطه احساس مسئولیت اجتماعی از فرصت قانونی صندوق رای به خوبی استفاده و از آزمون مشارکت در انتخابات نمره قبولی گرفته اند لیکن حاکمیت به دلیل نگرش ابزاری، مسیر توسعه را سنگلاخی کرده تا مردم دچار یأس و نومیدی شوند.

 

مرتضی صارمی نوشت: در مورد آسیب شناسی گفتمان اصلاحات در ایران از دوران صدر اعظمی امیرکبیر تا دوره نخست وزیری مصدق و ریاست جمهوری خاتمی زیاد گفته شده است اما فصل مشترک این دوره ها، محدودکردن قدرت مطلقه فردی و عمل به قانون و پرهیز از رفتارهای فراقانونی بوده است. گرچه این گفتمانها با روشهای حذفی به محاق رفتند ولی مشی آنها برای کشورداری به عنوان یک اندیشه کارآمد در تاریخ ماندگار و از ذهن مردم پاک نشده است و در بزنگاه ها متبلور و به عنوان راهکار عملی در بین نخبگان جامعه باز آفرینی شده است.

بدون شک بر وجدان های بیدار پوشیده نیست که امیر کبیر، مصدق و خاتمی در بستر اجتماعی و سیاسی دوران خویش، که حکومت ها به قدرت مطلقه فردی گرایش پیدا کرده بودند ظهور کرده و ریشه دوانده اند. همانطور که جان لاک در خانواده نظریه قرارداد اجتماعی برای جلوگیری از تالی فاسد قدرت مطلقه فردی مورد نظر هابز، دست به اصلاح زد این شخصیت ها نیز برای جلوگیری از هرج و مرج و جنگ همه علیه همه، با طرح اصلاح ساختار و بهبود روشها در زمینه حکمرانی خوب فداکاری کردند و هزینه های سنگین آن را نیز پرداخت نمودند.

گفتمان اصلاحات مورد نظر خاتمی بر این باور است که حاکمیت قانون برآمده از رأی اکثریت مطلق مردم، راهکار سعادت و تکامل جامعه است که دوره هشت ساله اصلاحات کارنامه عملی این گفتمان را نشان می دهد. البته انتخابات در نظام اقتدارگرای پهلوی وجود داشت ولی اکثریت مردم بدلیل فقدان «آگاهی سیاسی » از آن بی بهره بودند ولی در مقابل حکومت با برگزاری انتخابات نمایشی و فرمایشی از آن نهایت سوء استفاده را می کرد.

در ایران بعد از انقلاب ۵۷ بویژه در ۳۰ سال گذشته بخشی از حاکمیت نگاه تزئینی به انتخابات دارد و به همین انگیزه میل به برگزاری انتخابات نمایشی داشته است که مردم به مدد آگاهی سیاسی، هوشمندانه عمل کرده و برخلاف این پندار صاحبان قدرت، رأی داده اند و این بلوغ سیاسی را در انتخابات سال ۹۸ با عدم مشارکت به رخ جهانیان کشیدند. شاخص و مصداق حضور هوشمندانه مردم را می توان در نقش خاتمی در عرصه جهانی و تأمین رفاه اجتماعی و همینطور نقش روحانی در ماجرای برجام جستجو کرد. وجدانهای بیدار می دانند که این رویکردها با مخالفت جدی بخش هایی از حاکمیت روبرو بود ولی با وجود سنگلاخی بودن مسیر، این رویدادهای تاریخی جامه عمل پوشاند.

اینک با وجود انتخابات ۱۴۰۰ نخبگان سیاسی با استفاده از دروازه سیاست، تشریک مساعی کرده و حول محور «جبهه اصلاحات ایران» گرد هم آمدند تا بار دیگر از تجربه گرانسنگ اصلاحات برای نجات ایران بهره گیرند. بدون تردید در این زمینه، نگاه های انتقادی درون گفتمانی وجود دارد که قابل احترام و از مختصات نگرش عقلانیت سیاسی است که باید در جای خودش مطمح نظر قرار گیرد.

اما دلیل و انگیزه های مشارکت در انتخابات باید بر پایه برهان عقلی باشد تا عمل اقناع سازی در بین صاحبان رأی محقق گردد. دلیل بنیادین مشارکت در انتخابات این است که ما در این سرزمین زندگی می کنیم و باید در تعیین سرنوشت خویش مشارکت کنیم چرا که بی تفاوتی و بی عملی، بازی در زمین اقتدارگرایان است.

البته مشارکت امری سیاسی و داوطلبانه است که باید زمینه های آن فراهم شود. بدیهی است بخشی از زمینه های مشارکت سخت افزاری است مانند صندوق رأی و اعضاء شعب رأی گیری است که مردم احساس کنند رأی آنها خوانده می شود. اما وجود کاندیدایی که افکار آنها را نمایندگی کند مهمترین بخش مشارکت در انتخابات است که احزاب سیاسی اصلاح طلب بنا به مسئولیت قانونی و سیاسی در حال بررسی و رایزنی هستند تا کاندیدایی با «برند اصلاح طلبی» به جامعه معرفی کنند. ناگفته پیداست، در این زمینه مشارکت مردم در انتخابات های گذشته، دستاوردها و چالشهایی داشته است که امروز حرف و حدیث هایی بیش از گذشته وجود دارد. گرچه دستگاههای مجری و ناظر انتخابات برای اصلاح طلبان جامعه محور در تعیین سرنوشت کشور موانعی ایجاد کرده اند و مانند جریان اصولگرا دستشان باز نیست.

اما اکثریت مطلق مردم در گذشته بواسطه احساس مسئولیت اجتماعی از فرصت قانونی صندوق رای به خوبی استفاده و از آزمون مشارکت در انتخابات نمره قبولی گرفته اند لیکن حاکمیت به دلیل نگرش ابزاری، مسیر توسعه را سنگلاخی کرده تا مردم دچار یأس و نومیدی شوند.

از این رو، حاکمیت بعد از ۳۰ سال تجربه، دایره نظام سیاسی را با اعمال حداکثری نظارت استصوابی در دوئل با اکثریت جامعه بسیار تنگ کرده است( انتخابات ۹۸) که باید زمینه مشارکت را بر اساس اصل رقابت و پاسخگویی فراهم کند تا اصلاح طلبان با کاندیدای حداکثری خود وارد میدان رقابت انتخابات شوند.

با عنایت به اینکه در انتخاباتهای گذشته کاندیدای اصلاح طلبان مورد اقبال اکثریت جامعه قرار گرفته است چنانچه در این انتخابات نیز امکان حضور پیدا کنند در رقابت انتخابات، رأی اکثریت مطلق را کسب می کند و با تجربه گذشته و شرایط جدید آرامش و آسایش را به کشور بر می گردانند. در غیر اینصورت با عدم مشارکت مردم مواجه می شوند که اصطلاحا به ملت باخته اند و باید برای اصلاح رویکرد خویش طرحی نو در اندازند و اگر جریان اصولگرا بدون ابهام و با پشتوانه رأی مردم، دولت را بدست گیرد طبعا باید پاسخگوی عملکردش باشد و این عمل خوشایند اصلاح طلبان جامعه محور خواهد بود.

اما آنچه در بین بخشهایی از مردم و نخبگان سیاسی مطرح است و نقطه افتراق با اصلاح طلبان مشارکت جو می باشد اصلاح ناپذیری ساختار موجود است که پاسخ این فرضیه را باید در تاریخ جستجو کرد. در تاریخ تحولات سیاسی ایران رویدادهایی با رویکرد هایی متفاوت پدید آمده است که کشور ایران تجربه کودتا ، انقلاب و جنگ های داخلی و خارجی را پشت سر گذاشته است اما اصلاحات با سرمایه های نمادین خود همچنان زنده است.

بر این اساس اصلاح طلبان خود را گرم می کنند تا وارد زمین انتخابات شوند اگر از ورود آنها جلوگیری شد نه تنها بازی را ۳-۰ نباخته اند بلکه در بین افکار عمومی پیروز به حساب خواهند آمد و چنانچه امکان رقابت فراهم گشت قطعا مانند گذشته تأثیر گذار خواهند بود. در پاسخ به کسانی که ناامید شده و با شعارهای اقتصادی، دلسردی را پمپاژ می کنند تاریخ ۳۰ سال گذشته را با ژرف نگری تجزیه و تحلیل کنند تا فرق بین دولت ها را با رمق و رقم مشاهده نمایند.

در این زمینه مرحوم رفسنجانی می گفت من «دولت کار» هستم و «سیاست تعدیل اقتصادی» آن چون در قالب گفتمان جریان راست و اقتدارگرا تعریف شده بود به تورم ۴۹ درصد و انزوای بین المللی و تنش های داخلی منجر گردید. اما شعار «توسعه سیاسی» خاتمی نه تنها نرخ تورم را تا مرز یک رقمی کاهش داد بلکه رونق و رشد اقتصادی هم ایجاد کرد و در نظام بین الملل سطح اعتبار ایران را افزایش و در مقابل دولت اصولگرای احمدی نژاد شعار «عدالت اجتماعی» داد و با وجود پولهای هنگفت نفت، مجددا نرخ تورم به بالای ۳۰ درصد رسید و رشد اقتصادی منفی گردید و تحریمهای بین المللی باعث فساد اقتصادی و تنش های داخلی مانند «یکشنبه سیاه» بر کشور تحمیل شد و تا گفتمان اصلاحات در دولت روحانی جاری بود کشور از زیر ساطور تحریمها خارج و شرایط اقتصادی متعادل و در عرصه جهانی ایران به یک بازیگر تاثیر گذار تبدیل شد ولی از هنگامیکه گفتمان اصولگرایی بر تصمیمات دولت نظیر « ورشکستگی مؤسسات مالی» و « افزایش قیمت بنزین» تحمیل شد مجددا غول تحریمها بازگشت و فساد اقتصادی و اعتراضات اجتماعی( ۹۶ و ۹۸) پدیدار شد. بنابراین فرق است بین یک دولت اصلاح طلب با یک دولت اصولگرا.